- ارسالیها
- 1,720
- پسندها
- 5,011
- امتیازها
- 25,673
- مدالها
- 14
- نویسنده موضوع
- #11
سوفی بلند میخنده و یک ورد میخونه وخودش رو نامرئی میکنه، کالسیفر میزنه زیر خنده و میگه:
- آفرین سوفی کارت عالیه!
و با این کارش میتونه همهی اون موجودات رو از بین ببره و به مرکز شهر نزدیک میشه اونجا موجودات وحشتناک دیگری هم هستند خوکهای بزرگ و حشرههای دراز بالدار که نیششون باعث مرگ میشه. کالسیفر به سوفی گفت:
- بهتره تو اینجا بمونی تا من برم و از بالا یک راه امن و بدون خطر پیداکنم و تو رو همراهی کنم.
سوفی درحالی که داشت موهاش رو بالا جمع میکرد و میبست، در جواب کالسیفر گفت:
- خوبه! تو برو اما زود برگرد، نمیتونم زیاد منتظر بمونم.
کالسیفر گفت:
- باشه. و توی آسمون به سمت مرکز شهر رفت؛ سوفی سرجاش بند نبود، برای همین خیلی آرام پیش میرفت تا اینکه متوجهی فردی پشت سرش شد، مدام به پشت...
- آفرین سوفی کارت عالیه!
و با این کارش میتونه همهی اون موجودات رو از بین ببره و به مرکز شهر نزدیک میشه اونجا موجودات وحشتناک دیگری هم هستند خوکهای بزرگ و حشرههای دراز بالدار که نیششون باعث مرگ میشه. کالسیفر به سوفی گفت:
- بهتره تو اینجا بمونی تا من برم و از بالا یک راه امن و بدون خطر پیداکنم و تو رو همراهی کنم.
سوفی درحالی که داشت موهاش رو بالا جمع میکرد و میبست، در جواب کالسیفر گفت:
- خوبه! تو برو اما زود برگرد، نمیتونم زیاد منتظر بمونم.
کالسیفر گفت:
- باشه. و توی آسمون به سمت مرکز شهر رفت؛ سوفی سرجاش بند نبود، برای همین خیلی آرام پیش میرفت تا اینکه متوجهی فردی پشت سرش شد، مدام به پشت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.