نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

aram**esh

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
7
پسندها
13
امتیازها
33
  • #3,491
سلام دنبال یه رمان میگردم که شخصیت ها دختر عمو پسر عمو بودن عاشق هم بودن میخواستن ازدواج کنن که پدر بزرگشون به دختره میگه تو بچه دار نمیشی با پسر عموت ازدواج نکن خلاصه عروسیشون بهم میخوره و پسره ازدواج میکنه بچه دار میشه اما زنش می میره و با بچش به عمارت پدر بزرگش برمیگرده و در آخر با دختره ازدواج میکنن ممنون میشم راهنماییم کنید
 

saeideh.a.r.b.i

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
15
پسندها
25
امتیازها
40
  • #3,492
سلام دنبال رمانیم که خیلی دنبالش کشتم اگه میدونین اسمشو لطفا بگید زیاد یادم نیست فقط یادمه یه دختریه که وقتی از مهمونی برمیگرده با یه پسره برخورد می کنه حال دختره هم بد بوده و پسره روانشناس بوده دختره بعدا میفهمه پسره روانشناس مامانشم بوده اسم دختره هم به نظرم پارلا بود یا آلا
لطفا اگه میدونید بگید خیلی دنبالش کشتم
 

Nawzixb

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #3,494
سلام من دنبال یه رمانی میگردم که دختره خانوادش مردن و خودش(آرام) به همراه شیش دختر دیگ خدمتکار یه خانواده پولدارن که اون خانواده چهارتا فرزند دارن که سه تا دختر و یه پسر و پسر با دختره لج میکنه اگه کسی اسمشو میددنه لطفا بگه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

جانان پاشای

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #3,495
دوستان یه رمانی خوندم دختره اسمش نفس بود تو یک شرکت هواپیمای کارمیکرد که رعیس اونجا میخواست از پدر ناتنیش حاجی انتقام بگیره و با نقشه با ختره دوست میشه و دختره تنها زندکی میکرد
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Aabbcc

رو به پیشرفت
سطح
2
 
ارسالی‌ها
155
پسندها
176
امتیازها
728
مدال‌ها
3
  • #3,496
سلام من دنبال یه رمانی میگردم که دختره خانوادش مردن و خودش(آرام) به همراه شیش دختر دیگ خدمتکار یه خانواده پولدارن که اون خانواده چهارتا فرزند دارن که سه تا دختر و یه پسر و پسر با دختره لج میکنه اگه کسی اسمشو میددنه لطفا بگه
اعتراف کن عاشقمی. اسم دختره ام ارمیتاست
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

R.Rastin

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
7
پسندها
18
امتیازها
33
  • #3,497
سلام دوستان سالها پیش رمانی خوندم درمورد دختری که از شهرستان میاد تهران برای درس خوندن ولی چندتا ارازل میدزنش بایه پسره میبرنش توی یک خرابه اونجا پسررو بیهوش می کنن و فرداش پلیش دختررو با پسره که بیهوش کرده بودن پیدا میکنه واینا دادگاهی میشن و درآخر مجبور به ازدواج چرا که دختره به یاد نمی اورده که کی این بلا رو سرش آورده وپسره هم از اون شب چیزی یادش نمیاد بخاطر همین دختره فکر میکنه کار پسرس در آخر داستان هم باهیپنوتیزم متوجه میشن کاره این پسره نبوده و پسره پیدا میشه و متوجه میشن این ها نقشه برنامه ریزی شده نامادری دختره بوده ... اگر کسی اسم این رمان رو میدونه ممنون میشم راهنمایی کنه
 

R.Rastin

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
7
پسندها
18
امتیازها
33
  • #3,498
سلام دوستان
یه رمانی بود که دختر و پسری به صورت سنتی باهم ازدواج میکنن، پدران دو طرف بازاری بودن و قبل از ازدواج دختره به پدر پسره میگه چک پدرمو پاره کن وگرنه ازدواج نمیکنم. چندسال بعد دختر و پسر دارن از هم جدا میشن به این خاطر که پسره میفهمه و بعد میفهمن که دختره بارداره. آخرش هم به هم برمیگردن. دختره هم یه خواهر داره که میخواد با برادر شوهرش ازدواج کنه



سلام عزیزم رمان تو هنوز اینجایی هست
 

Ghazl.m

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #3,499
سلام لطفا اگه کسی اسم رمان پایین رو میدونه بگه ^_^ :
دختره خودشو پسر جا زده و از خانوادش فرار کرده توی یه ساختمان در حال ساخت به عنوان نگهبان زندگی میکنه تا اینکه با یه دکتر پولدار اشنا میشه که دوست دختر قبلی دکتره و عشقش نقشه کشیدن تا پولای پسره رو بگیرن و ب
رن
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Shiva.Panah

مدیر بازنشسته
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,087
پسندها
23,080
امتیازها
43,073
مدال‌ها
38
  • #3,500
سلام دوستان من این رمان رو خوندم ولی اسمش یادم نیست ممنون میشم کمکم کنید
درباره ی دختریه که همراه نامزدش برای مراسم عزاداری میره شهر نامزدش اونجا یه اتفاقاتی میفته که مجبور میشه با عموی نامزدش که خان اون شهره ازدواج کنه ولی کم کم عاشق عموی نامزدش میشه. عموی نامزدش یه سگ داشت که یه بار به دختره حمله میکنه مجبور میشه بکشه سگش رو. این چیزا رو یادمه. یکی از شخصیتاشم اسمش یاشار بود که از خواهر دختره خوشش میاد
عابر بی‌سایه
 
امضا : Shiva.Panah
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا