نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Eii

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
12
پسندها
14
امتیازها
33
  • #3,511
سلام دوستان ببخشید یه رمان بود که چیز زیادی یادم نمیاد فقط اینکه یه دختر بود که خانوادش به جایی میرن که اون همراهشون نمیره و بعد خانوادش تصادف میکنن و میمیرن و اون دختر هم با عموش زندگی میکنه که یه پسرخونده داره به نام سپهر و دختر و پسر عاشق هم میشن و این وسط یه راز هایی برملا میشه باعث میشه سپهر با عموی دختره با هم بد بشن
ممنون میشم اگه یادتون میاد بگید لطفاااا
 

~HADIS~

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,264
پسندها
19,079
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
  • #3,512
سلام دوستان ببخشید یه رمان بود که چیز زیادی یادم نمیاد فقط اینکه یه دختر بود که خانوادش به جایی میرن که اون همراهشون نمیره و بعد خانوادش تصادف میکنن و میمیرن و اون دختر هم با عموش زندگی میکنه که یه پسرخونده داره به نام سپهر و دختر و پسر عاشق هم میشن و این وسط یه راز هایی برملا میشه باعث میشه سپهر با عموی دختره با هم بد بشن
ممنون میشم اگه یادتون میاد بگید لطفاااا
دلیار
 

تسنیم

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
44
پسندها
65
امتیازها
103
  • #3,513
سلام
دنبال رمانی میگردم زیاد از یادم نیست فقط یادمه پسره طبقه بالایی خونه مادرش زندگی‌میکرد و یه روز که مادر پسره نذری داشته دختره تو حیاط پشتی که اونجا پله به خونه پسره داره با خواهر زاده پسره بازی میکرده
لطفا اگر کسی میدونه بهم بگه خیلی دنبالش گشتم
 

Negarin1381818

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
10
امتیازها
33
  • #3,515
سلامم دوستان دنبال یه رمان میگردم زیاد یادم نیس چی به چی بود
فقط یادمه دختره طراح لباس و اینا بود و از خانوادش طرد شده بود و با دوتا از دوستاش زندگی میکرد ک یکی از اونا خیلی از پسرا میترسید. پسره هم خیلی مغرور بود و اهل ترکیه بود فک کنم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

H. A

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
30
پسندها
44
امتیازها
40
  • #3,516
سلام دنبال یه رمانم که یه دختره بود که وضع مالیشون خوب نبود بعد باباشم دست بزن داشت و بددهن بود همش مادرشو کتک میزد ، یه دوستی داشت که پسر بود فکرکنم اسش اردلان بود بعد دختر تو شرکتی کار پیدا کرد که صاحبش یه پسر نابینا بود با هم ازدواج میکنن بعد پسره شکاک میشه کتکش میزنه بچش سقط میشه آخرشم دختره با پسری به اسم رضا که پلیسه ازدواج میکنه
کسی اسم این رمان رو میدونه؟
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

MA-RY-AM-P

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #3,517
سلام دوستان ی رمان قبلا خوندم اسمش یادم نمیاد یه مرد هست میخواد از یه دختری انتقام بگیره دختره عاشق خودش میکنه بعد باهاش ازدواج میکنه بعد ولش میکنه میره خارج مرده میوه گیلاس خیلی دوست اشته بعد چند سال برمیگرده پسر به طور اتفاقی میبینه پسرش مثل خودت عاشق میوه گیلاس هست کسی اسم اینرمان یدونه چیه
 

Fatimoghadam

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
16
پسندها
12
امتیازها
40
  • #3,518
سلام راستش من قبلا یه رمان خونده بودم که دختره رو از طرف یه باند مافیا میفرستن ایران که رئیس یه باند مافیایی تو ایران که بهش میگن "دان"و در اصل اسمش دانیال هستو گیر بندازه که در نهایت دختره عاشق پسره میشه ولی پسره وقتی میفهمه که دختره جاسوس بوده میگه میخوام بکشمت البته اخرش باهم خوب شدن
میشه لطفا اسمشو بگید؟خیلی وقته دنبالشم:458083-4185d00c33d822db61caa9316fe525d5:
 

~HADIS~

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,264
پسندها
19,079
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
  • #3,519
سلام راستش من قبلا یه رمان خونده بودم که دختره رو از طرف یه باند مافیا میفرستن ایران که رئیس یه باند مافیایی تو ایران که بهش میگن "دان"و در اصل اسمش دانیال هستو گیر بندازه که در نهایت دختره عاشق پسره میشه ولی پسره وقتی میفهمه که دختره جاسوس بوده میگه میخوام بکشمت البته اخرش باهم خوب شدن
میشه لطفا اسمشو بگید؟خیلی وقته دنبالشم:458083-4185d00c33d822db61caa9316fe525d5:
رمان گیسوکمند
دو جلده
 

تسنیم

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
44
پسندها
65
امتیازها
103
  • #3,520
سلامم دوستان دنبال یه رمان میگردم زیاد یادم نیس چی به چی بود
فقط یادمه دختره طراح لباس و اینا بود و از خانوادش طرد شده بود و با دوتا از دوستاش زندگی میکرد ک یکی از اونا خیلی از پسرا میترسید. پسره هم خیلی مغرور بود و اهل ترکیه بود فک کنم
رمان: همین که کنارت نفس میکشم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا