سلام من دنبال رمانی میگردم که.ببین دختره اولش عاشق پسر عمه اش بوده
یه مسافرت از طرف دانشگاه بهش میخوره میره
برگشتنی دم خونه اشون که میرسه میبینه باباش مرده
خیلی باباش رو دوس داشت و اینا
بعد چند روز تو خیابون مامانش یه مردی رو میبینه باهلش ازدواج میکنه
بعد نگو داستان چی بوده
مامان و پدر خونده الانش قبلا عاشق هم بودن
ولی سر یهسو تفاهم مامان لج میکنه با بابای دختره ازدواج میکنه
بعد که مرده میاد سوتفاهم رو میگه بابا راضی میشه که جدا بشن تا اون زنه با عشقش باشه
بخاطر همین باباهه میگه نه
از اون به بعد هم مامانه از دختره بدش میومد
و اینا خلاصه
دختره میره سر قبر باباش
موقع برگشت
با یه موتوری تصادف میکنه
میره بیمارستان و اینا بیدار که میشه یه پسری بالا سرشه
بعد یادم رفت بگم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.