متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

.sunny.

کاربر انجمن
سطح
15
 
ارسالی‌ها
395
پسندها
7,144
امتیازها
24,973
مدال‌ها
12
  • #4,272
سلام من دنبال یه رمان بودم که دختری که پدر و مادرش رو از دست داده و تو خونه برادرش زندگی میکنه و از لحاظ مالی مشکل دارن بعد چند وقت دوست برادرش که پسری ثروتمنده برای فرار از درخواست مادرش برای ازدواج میاد خواستگاریش و درخواست ازدواج صوری میده که هم دختره بتونه ادامه تحصیل بده هم خودش از از دست مادرش راحت بشه ؟؟؟

ممنونم میشم راهنماییم کنید
رمان پسر غیرتی هست
 
امضا : .sunny.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

.sunny.

کاربر انجمن
سطح
15
 
ارسالی‌ها
395
پسندها
7,144
امتیازها
24,973
مدال‌ها
12
  • #4,273
امضا : .sunny.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

mehrazar

رفیق جدید انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
79
پسندها
134
امتیازها
578
مدال‌ها
2
  • #4,274
ک رمان پلیسی-عاشقانه خوندم چندین ماه پیش نه اسم خود رمان و نه اسم شخصیت ها رو یادمه.

داستان از دوران دبیرستان دختره بود که به دلیل ورشکستگی پدرشون مجبور میشن برن با دوست قدیمی باباش که یک پسر بزرگ (پسره رو Xمیگیریم)داره زندگی کنن این Xاز خارج اومده بوده .یک بار دختره میخواسته با دوستاش برو استخر که زن دوست باباش میبینتش و کلید استخر خونشون و میده میگه از این به بعد تو این استخر برو این دختره هم خوشحال میشه و هر هفته میرفته استخر تا از یک روزی یه روز ابی تو استخر میبینه و برش میداره از اون به بعد هر بار رز ابی تو اب بوده اینم اینارو برمیداشته و خشک میکرده تا Xبرمیگرده خارج و اینم اول ناراحت میشه و بعد دیگه داستان میره از جایی که دختره پلیس شده و بهش دستور میدن بره یک اداره دیگه تو یک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Z1234

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #4,275
سلام یه رمان بود که دختره خانوادشو از دست داده بود و با خانواده عموش زندگی میکرد.پسر عموش خارج از کشور زندگی میکرد وقتی برگشت با کلی مشکل عاشق هم شدن و خانواده ها صیغه محرمیت خوندن اما پسره سر یه دروغ همچیو بهم ریخت و برگشت خارج اما صیغه فسخ نشده بود بعد از چند سال برگشت فکر میکرد که دختر عموش ازدواج کرده و بهش خ**یا*نت شده و اون موقع متوجه شد که ازدواج نکرده و زنش بود
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

mehrazar

رفیق جدید انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
79
پسندها
134
امتیازها
578
مدال‌ها
2
  • #4,276
داستان از دوران دبیرستان دختره بود که به دلیل ورشکستگی پدرشون مجبور میشن برن با دوست قدیمی باباش که یک پسر بزرگ (پسره رو Xمیگیریم)داره زندگی کنن این Xاز خارج اومده بوده.این دختره کم کم عاشق Xمیشه تاXبرمیگرده خارج و اینم اول ناراحت میشه و بعد دیگه داستان میره از جایی که دختره پلیس شده و بهش دستور میدن بره یک اداره دیگه تو یک پرونده همکاری کنه و اینا میگذره و کم کم عاشق فرمانده پرونده میشه،یک بار براش یک پیام میاد که تنها بیا به کافی شاپ فلان اینم میره و اونجا همونX میبینه و میفهمه اون از رئیسای اون بانده و میگه میخوام کمک کنم و خلاصه با کمک های اون پرونده میره جلو فرمانده به دختره اعتراف میکنه و اینا.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

mehrazar

رفیق جدید انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
79
پسندها
134
امتیازها
578
مدال‌ها
2
  • #4,277
دختره مادر پدرش فوت کرده بودن و این با عموش که مجرد بود زندگی میکرد عموش پلیس بود این پیش دانشگاهی بعد این تو مدرسه اشون خیلی شر بوده
از اونور هم یه خاله داشته که خیلی همش میگفته تو با یه مرد جوون چرا زندگی میکنی و اینم میگفته نه و اینا
این میخواسته پلیس بشه عموش نمیذاشته تهشم شرط میزاره که خودم باید اموزشت بدم و اینم پلیس میشه و میره ماموریت و اینا ماموریتش و یادم نیست فقط همینارو
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Monika00

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
4
امتیازها
0
  • #4,278
سلام یک رمان خوندم
درمورد دختری بود که پدرش به صورت غیر عمدی پدر پسری رو کشته بود و پسرش قصاص میخواست دختر برای گرفتن رضایت رفت خونه پسره و پسره بهش گفت که اگه عروس خون بس بشه رضایت میده و حق دیدن پدر و مادرش رو هم نداره
دختره هم قبول کرد
اسم پسره اذرخش بود و اسم برادرش طوفان
اسم دختره رو نمیدونم
لطفا اگه کسی اسمش رو میدونه بگه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Naghmeh arad

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
13
امتیازها
30
  • #4,279
سلام من دنبال رمانی میگردم که.ببین دختره اولش عاشق پسر عمه اش بوده
یه مسافرت از طرف دانشگاه بهش میخوره میره
برگشتنی دم خونه اشون که میرسه میبینه باباش مرده
خیلی باباش رو دوس داشت و اینا
بعد چند روز تو خیابون مامانش یه مردی رو میبینه باهلش ازدواج میکنه
بعد نگو داستان چی بوده
مامان و پدر خونده الانش قبلا عاشق هم بودن
ولی سر یهسو تفاهم مامان لج میکنه با بابای دختره ازدواج میکنه
بعد که مرده میاد سوتفاهم رو میگه بابا راضی میشه که جدا بشن تا اون زنه با عشقش باشه
بخاطر همین باباهه میگه نه
از اون به بعد هم مامانه از دختره بدش میومد
و اینا خلاصه
دختره میره سر قبر باباش
موقع برگشت
با یه موتوری تصادف میکنه
میره بیمارستان و اینا بیدار که میشه یه پسری بالا سرشه
بعد یادم رفت بگم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Naghmeh arad

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
13
امتیازها
30
  • #4,280
ببین دختره اولش عاشق پسر عمه اش بوده
یه مسافرت از طرف دانشگاه بهش میخوره میره
برگشتنی دم خونه اشون که میرسه میبینه باباش مرده
خیلی باباش رو دوس داشت و اینا
بعد چند روز تو خیابون مامانش یه مردی رو میبینه باهلش ازدواج میکنه
بعد نگو داستان چی بوده
مامان و پدر خونده الانش قبلا عاشق هم بودن
ولی سر یهسو تفاهم مامان لج میکنه با بابای دختره ازدواج میکنه
بعد که مرده میاد سوتفاهم رو میگه بابا راضی میشه که جدا بشن تا اون زنه با عشقش باشه
بخاطر همین باباهه میگه نه
از اون به بعد هم مامانه از دختره بدش میومد
و اینا خلاصه
دختره میره سر قبر باباش
موقع برگشت
با یه موتوری تصادف میکنه
میره بیمارستان و اینا بیدار که میشه یه پسری بالا سرشه
بعد یادم رفت بگم دختره از شوک باباش لال شده
پسره میترسه فک میکنه مقصر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا