متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

SkhMahsa

نو ورود
سطح
2
 
ارسالی‌ها
26
پسندها
58
امتیازها
90
مدال‌ها
2
  • #4,281
سلام دوستان
دنبال رمانی هستم که قبلا خودندم
فقط یادم هستش که در یک ساختمان دوخانواده زندگی می کردن
که یک طبقه دختری با پدر و ومادرش و یک برادرش زندگی می کرد و
دیگر طبقه یه خانواده با دو پسرش که البته ارمنی یا مسیحی بودن و در کار موسیقی و عکاسی بودن
ممنون میشم نامش رو بهم بگید
همسفر گریز
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

~HADIS~

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,266
پسندها
19,088
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
20
  • #4,282
بچه ها من دنبال یه رمانم
درمورد یه دختریه با موهای قرمز که وضع خوبیم نداشتن تا پدرش میمیره و تلبکار میاد ولی به جای بدهی دختره رو میخواد اونم فرار میکنه میره تو یه پارک صبح یه خانومی میاد میگه من کمت میکنم بعد میبرتش ویلاش و ازش فیلم میگیره و میگه باید بیای تو بایند من وگرنه فیلمتو پخش میکنم دختره عم میره تو باندشون که دخترای دبگه عم بودن و سرقت میکردن باهم تا یه ماموریت بهش میموره با یه پلیس تهش عاشقش میشه و اخرین ماموریت و لو میده و فرار میکنه و میره خانوادش که الان پیش فامیلاشون بودن و مث اینکه سر ازدواج مامان بابا دختره قهر بودن تهش دختره کنکور میده اونجا با یکی دوست میشه که فامیل پسره میشده و تهش میرسیدن لطفا لطفااا بگید...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Paeezeh

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #4,283
دنبال رمانی میگردم که اسم پسره سپهرداده ولی پلیسه که بخاطر مدارکی دیوونش کردن توسط پسر داییش
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Ghamar

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
5
پسندها
5
امتیازها
3
  • #4,284
سلام من دنبال ی رمان میگردم خیلی وقت پیش خوندم چیز کمی فقط يادمه گفتم شاید کسی اينجا خونده باشدش

راجب ی دختره ک خیلی با درک و فهمه ی جورايي همیشه گره کار همه رو باز میکنه انقد با فهمه ک کسی رو حرفش نه نمياره داستان از پارت اول از جایی شروع ميشه ک قراره برای دوست همین دختر خواستگار بیاد و دوستش مث همیشه منتظره تا این دختره تو خواستگاريش پادرمياني کنه چون ار خواستگاره خوشش نمياد خلاصه وقتی دوستش داره از استرس میمیره یهو سروکله ناجیش ینی همین دختر با درکمون پیداش میشه و ميگ بدون من میخواستین دوستمو شوهر بدین خانواده خواستگارم میشوره میزاره البته با ادب جوری ک هیچکی نميتونه ی چی بگه بااین ک سنش کمه ولی بیشتر شبیه مادر دوستاشه تا دوستشون...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Roghaye khoshy

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #4,285
رمان در مورد یه پسر بود که به خاطر ورشکست شدن پدرش میرن پیش پدربزرگش بعد اونجا مجبور میشه با دختر سرایدار خونه پدربزرگش عقد کنه میشه لطف کنین اسمشو بگین،با سپاس
 

Mers~

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
35
 
ارسالی‌ها
2,694
پسندها
34,763
امتیازها
66,873
مدال‌ها
37
سن
18
  • مدیر
  • #4,286
رمان در مورد یه پسر بود که به خاطر ورشکست شدن پدرش میرن پیش پدربزرگش بعد اونجا مجبور میشه با دختر سرایدار خونه پدربزرگش عقد کنه میشه لطف کنین اسمشو بگین،با سپاس
پسر تهرونی دختر کرمونی
یا دختر کرمونی پسر تهرونی
 
امضا : Mers~
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

سارا آس

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
4
امتیازها
0
  • #4,287
، مرسی از سایت خیلی خیلی خوبتون راستش من چندین ماهه دنبال یه رمانی هستم پیداش نمیکنم. قبلا آنلاین میخوندمش و الان حتی اسمش هم یادم نمیاد‍♀️ امیدوارم شما بتونین کمکم کنین یه دختره بود که دانشجوی مامایی بود و عاشق پسر همسایه شده بود این پسره هم دانشجوی پزشکی بود. خانواده‌ی دختره تقریبا پولدار بودن ولی پسره نه. دختره در ازای دادن پول و ماشین و خونه، به پسره پیشمهاد ازدواج میده و پسره قبول میکنه. بعد رمان چند سال میره جلو و این دوتا از هم متارکه کردن و دختره از شهری که توش بودن رفته شهر دیگه. این دفعه پسره افتاده دنبالش و ازش میخواد دوباره برگردن به هم. اسم پسره نوید بود. فقط همینا یادمه
 

حیران

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
170
پسندها
499
امتیازها
5,063
مدال‌ها
6
  • #4,288
سلام دوستان
یه رمان هست که دختره به خاطر به قتل رسیدن برادر پسر داستان ک اسمشم بهروز بوده خون بس میشه و بعدش با پسره ازدواج صوری میکنن خود پسر داستانم یه پسر داره که اسمشو بهروز میزارن رو اسم عموش
سلام رمان " از نگاهم بخون"
 
امضا : حیران
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Samieh1270

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
120
پسندها
192
امتیازها
668
مدال‌ها
2
  • #4,289
سلام من دنبال ی رمان میگردم خیلی وقت پیش خوندم چیز کمی فقط يادمه گفتم شاید کسی اينجا خونده باشدش

راجب ی دختره ک خیلی با درک و فهمه ی جورايي همیشه گره کار همه رو باز میکنه انقد با فهمه ک کسی رو حرفش نه نمياره داستان از پارت اول از جایی شروع ميشه ک قراره برای دوست همین دختر خواستگار بیاد و دوستش مث همیشه منتظره تا این دختره تو خواستگاريش پادرمياني کنه چون ار خواستگاره خوشش نمياد خلاصه وقتی دوستش داره از استرس میمیره یهو سروکله ناجیش ینی همین دختر با درکمون پیداش میشه و ميگ بدون من میخواستین دوستمو شوهر بدین خانواده خواستگارم میشوره میزاره البته با ادب جوری ک هیچکی نميتونه ی چی بگه بااین ک سنش کمه ولی بیشتر شبیه مادر دوستاشه تا دوستشون...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Pariaaaaaaaaaa99.

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
11
امتیازها
30
  • #4,290
سلام دوستان
رمانی ک دنبالشم درباره ی دختریه ک خونه ش اتیش میگیره مجبور میشه بره با خواهرش ک تازه با یه پسر پولدار اردواج کرده زندگی کنه شوهر خواهرش دوتا داداش دوقلو داره جفت داداشا عاشق دختره میشن یکی از داداشا هم مشکل قلبی داره
ممنون میشممم اسمشو بگید :praying::(
سلام من این رمان رو خوندم اسمش: دلواپس توام
 
امضا : Pariaaaaaaaaaa99.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا