سلام
من دنبال یه رمانی ام که پسر تو یه گروه خلافکار بوده و به عنوان دانشجو داروسازی وارد دانشگاه میشه که نخبه ها رو شناسایی کنه برا جذب گروه
دختره هم نخبه دانشگاه است و تو آزمایشگاه با پسر همگروه میشه باباش جانبازه که میمیره و باعمش و پسرعمش زندگی میکنه
نتیجه تحقیقاتش خوب میشه پسره بهش میگه به کسی نگو اما اون به استادش میگه که استادم عضو همون گروهه و دختررو می برن
پسره برا انتقام رفته تو گروه و با پلیس همکاری می کنه
آخرش پسره می افته زندان و تو زندان با دختره عقد می کنه و وقتی آزاد میشه بادختره یه شرکت دارو سازی تأسیس می کنن
کسی اسمشو نمی دونه؟