متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Mmobin

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #4,361
سلام
یه رمان قبلا خونده بودم که دختره توی زیرزمین خونشون خوابش میبره وقتی بیدار میشه میبینه همه مردن و فقط تعداد محدودی ادم زندن و با یه مرده و یه بچه اشنا میشه و اینا باهم میگردن دنبال ادمایی که زنده موندن و دختره و پسره عاشق هم میشن
لطفا اگه اسم رمان رو میدونید بگید
 

crazy.angel

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
603
پسندها
6,961
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
19
  • #4,362
سلام
یه رمان قبلا خونده بودم که دختره توی زیرزمین خونشون خوابش میبره وقتی بیدار میشه میبینه همه مردن و فقط تعداد محدودی ادم زندن و با یه مرده و یه بچه اشنا میشه و اینا باهم میگردن دنبال ادمایی که زنده موندن و دختره و پسره عاشق هم میشن
لطفا اگه اسم رمان رو میدونید بگید
اسم دختره رها بود و فکر کنم اسم پسره سروش یا کیان بود یه چیزی تو این مایه ها اسمشم فکر کنم شمارش از آخر یا شمردن برعکس یا از آخر تا اول بود در کل یه چیزی تو این مایه ها ...اسم بچه کوچیکه آرش بود
 
امضا : crazy.angel

Miss_nabati

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
7
پسندها
16
امتیازها
33
  • #4,363
سلام وقت بخیر دنبال چند تا رمان هستم که قبلا خوندم متاسفانه اسمشون یادم نیست
 

Miss_nabati

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
7
پسندها
16
امتیازها
33
  • #4,364
اولیش فکر کنم رمان درباره ازدواج مصلحتی یا اجباری باشه دختر چادری بود فکر کنم و پسر مخصص زنان
 

Miss_nabati

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
7
پسندها
16
امتیازها
33
  • #4,365
دومین رمان اینکه یه دختر و دو تا برادرش اسم دختر ثمین و اسم برادراش سامیار و سالار و خواننده و اهنگ ساز بودن ثمین میخواد بره خارج که داداش هاش نمیزارن و فکر میکنم تو این رمان این سه نفر نوه های گوگوش بودن و همسر سامیار دوست ثمین بود
 

Miss_nabati

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
7
پسندها
16
امتیازها
33
  • #4,366
سومی رمان اینکه دختر چادری و مذهبی ولی پسر اهل جشن و ..
دختر تو پارک بود با دوستاش
پسر هم واسه کارش میاد شهر دختر
بعدش دختر دوستاش میدویدن دنبالش که میخوره به پسر و پسر بهش یه حرفی میزنه و دختر میزنش یا یه حرفی بهش میزنه که عصبانیش میکنه .پسر هم سه تا زن داشت که برادر دختر با یکیشون تصادف میکنه و زن میمیره .پسر هم وقتی میفهمه میگه باید دخترتون با من ازدواج کنه تا رضایت بدم
 

Miss_nabati

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
7
پسندها
16
امتیازها
33
  • #4,367
رمان بعدی دختریه که بی پول و یادم‌ نیست که چطور با پسر داستان آشنا میشه ولی بعدش پسر تو مجتمعی که شرکتش هست واحدی که انبار شرکت بود رو میده دختر واسش لباس میخره و منشی شرکتش میکنه دختر هم کم کم درسش رو میخونه کنکور میده و یک رشته ی خیلی خوب قبول میشه
 

Miss_nabati

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
7
پسندها
16
امتیازها
33
  • #4,368
سومی رمان اینکه دختر چادری و مذهبی ولی پسر اهل جشن و ..
دختر تو پارک بود با دوستاش
پسر هم واسه کارش میاد شهر دختر
بعدش دختر دوستاش میدویدن دنبالش که میخوره به پسر و پسر بهش یه حرفی میزنه و دختر میزنش یا یه حرفی بهش میزنه که عصبانیش میکنه .پسر هم سه تا زن داشت که برادر دختر با یکیشون تصادف میکنه و زن میمیره .پسر هم وقتی میفهمه میگه باید دخترتون با من ازدواج کنه تا رضایت بدم
پیداش کردم اسم رمان سایه ی نفرت هست
 

ایمو

رو به پیشرفت
سطح
3
 
ارسالی‌ها
206
پسندها
262
امتیازها
1,413
مدال‌ها
5
  • #4,369
سلام دوستان
من دنبال یه رمان بودم که خیلی وقت پیش خوندم ولی دقیق یادم نیست خلاصه اینجوری بود که یه دختر با یه گروه خلافکار اشنا میشه و مجبوره پیش اونا بمونه که اسم رئیس خلافکارا هم یادم نیست ولی عاشق هم میشن که برادر ناتنی رئیس که دقیق یادم نیست فکرکنم اسمش ارشام میبینه این برای گروه باعث ضرره و از دختره خوشش نمیاد تا این که یه روز پلیس جاشون رو میفهمه و به اونجا حمله میکنه و رئیس زخمی میشه اخر دختر برای نجات اونا مجبوره جلوی پلیس رو بگیره و از رئیس جدا میشه و در اخر رمان صدای شلیک میاد که البته فکر کنم ارشام دختر رو میکشه نمیدونم و جلد اول تموم میشه.....
لطفا اگر اسم رمان رو میدونید بگید
اینو اسمش رو پیدا کردی، هم اسم جلد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

ایمو

رو به پیشرفت
سطح
3
 
ارسالی‌ها
206
پسندها
262
امتیازها
1,413
مدال‌ها
5
  • #4,370
سلام
یه رمان قبلا خونده بودم که دختره توی زیرزمین خونشون خوابش میبره وقتی بیدار میشه میبینه همه مردن و فقط تعداد محدودی ادم زندن و با یه مرده و یه بچه اشنا میشه و اینا باهم میگردن دنبال ادمایی که زنده موندن و دختره و پسره عاشق هم میشن
لطفا اگه اسم رمان رو میدونید بگید
شروع از پایان.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا