- ارسالیها
- 2
- پسندها
- 5
- امتیازها
- 0
سلام یک رمان تخیلی بود. دختره خیلی کنجکاو بود یبار نصف شب میره خارج از شهر توی غاری و از اونجا چندتا عکس از دیوارهای اون غار میگیره که خیلی مهمه. برگشتنی نمیدونم براش چه اتفاقی میافته که بی هوش میشه و ... فکررر کنم اگر اشتباه نکنم و با رمان دیگه ای اشتباه نگیرمش؛ تبدیل به یک خوناشام میشه و حتی دوستاشم میکشه! بعدش با یک جغدی که توی غار دیده بودش میرن مسافرت تا این دختره خوب شه. اون جغد هم یک پسره و به جغد تبدیل میشه. دختره یک استاد هم داره از اون کمک میگیرن. لطفا اگ اسمش رو میدونید بگید خیلی وقته دنبالشم.