متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Reyhanaaa

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
4
امتیازها
0
  • #4,381
سلام دنبال یه رمان میگردم که دختره با همکلاسیش که ازدواج میکنه حامله میشه پسره طلاقش میده میره خارج بعد صاحب یه پسر میشن ،شوهر دومشم فوت میشه بعد شوهر اولش برمیگرده دوباره با هم ازدواج میکنه،دختره یه دایی داره خیلی کمکش میکنه
 

درساااااا

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
4
امتیازها
0
  • #4,382
سلام


یه رمانی بود که اوایل به صورت آنلاین نوشته میشد و قرار بود بعد از اتمامش به صورت کتاب فروخته بشه و اینکه دختره پرستار پسرِ ۲٫۳ ساله ی یک آقایی بود که پسربچه هم اوتیسم داشت و کمی هم محتوای طنز داشت...
اگه میدونین ممنون میشم راهنمایی کنین
 

Fariba aaa

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
165
پسندها
195
امتیازها
728
مدال‌ها
2
  • #4,383
سلام وقت بخیر
یه رمان هست دختر باباش به خاطر بدهی زندان طلبکارش عاشق دختر بود از دختره میخواد عقدش شه یا باهاش ازدواج کنه.خانواده ی پسر خیلی باهاش بدن تو بچگیش هم اصلا بهش اهمیت نمیدادن.کم کم عاشق هم میشن یه بچه رو به سرپرستی قبول میکنن .خانواده ی پسر ورشکست میشن و خواهرش با شوهر خواهرش و بچه اشون تصادف میکنن ولی پسر بازم از خانواده اش دست نمیکشه و کمکشون میکنه.پسر نمی‌تونه بچه‌دار بشه وقتی میفهمه خانومش باردار بهش شک میکنه ولی بعدش از خانومش عذر خواهی میکنه.
رمان جایی نرو.خیلی رمان زیباییه
 

Iena

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
10
امتیازها
33
  • #4,384
رمان پسر غیرتی

فکر میکنم اسم دختر داستان بهار هست،پدربهار یک روز عصبانی میشه و پشت ماشین میشینه تا عصبانیتش رو بر روی پدال ماشین خالی کنه میزنه پدر یه پسره رو میکشه، پسره هم میگه باید قصاص بشی،دختره اجازه نمیده و پسره میگه اگر میخوای بابات قصاص نشه باید باهام ازدواج کنی و بالاخره ازدواج میکنن و از قضا همین دختره ای که پسره تو دبیرستان عاشقش شده بوده شده دختر قاتل بابای پسره و بقیه ی داستان که یادم نیست............
تاوان خواهیم داد اما با عشق
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

tina a

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #4,385
سلام یه رمانه که دختره شب عروسیش دزدیده میشه اسم دختره شاینا اسم پسره ی ک میدزدش شهریار ک یک دوست دکتر داره
 

Samieh1270

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
120
پسندها
192
امتیازها
668
مدال‌ها
2
  • #4,386
سلام وقت بخیر
یه رمان هست دختر باباش به خاطر بدهی زندان طلبکارش عاشق دختر بود از دختره میخواد عقدش شه یا باهاش ازدواج کنه.خانواده ی پسر خیلی باهاش بدن تو بچگیش هم اصلا بهش اهمیت نمیدادن.کم کم عاشق هم میشن یه بچه رو به سرپرستی قبول میکنن .خانواده ی پسر ورشکست میشن و خواهرش با شوهر خواهرش و بچه اشون تصادف میکنن ولی پسر بازم از خانواده اش دست نمیکشه و کمکشون میکنه.پسر نمی‌تونه بچه‌دار بشه وقتی میفهمه خانومش باردار بهش شک میکنه ولی بعدش از خانومش عذر خواهی میکنه.
رمان جایی نرو
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Samieh1270

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
120
پسندها
192
امتیازها
668
مدال‌ها
2
  • #4,387
سلام دنبال یه رمان میگردم که دختره با همکلاسیش که ازدواج میکنه حامله میشه پسره طلاقش میده میره خارج بعد صاحب یه پسر میشن ،شوهر دومشم فوت میشه بعد شوهر اولش برمیگرده دوباره با هم ازدواج میکنه،دختره یه دایی داره خیلی کمکش میکنه
رمان پل های شکسته
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

manly

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
4
امتیازها
0
  • #4,388
سلام دوستان دنبال اسم رمانی میگردم با این موضوع ک ب دختره تهمت میزنن عاشق برادر شوهرشه و باعث مرگ خواهرش اسم فکر‌میکنم اسم شخصیت های پسر هم سیاوشو سیامک بودو اینکه این موضوع الکی بوده و دختره عاشق شوهر خودش بود ولی با مرگ خواهرش کسی باور‌نکرد این موضوع رو و تردش کردن بعدن رو شد ک جریان زیر سر برادر کسی بوده ک عاشق خواهر این دختره بوده و خودکوشی کرده چنین چیزی یادمه اسمشو کسی میدونه
رمان در دیار عشق
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Shmim

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #4,389
سلام یک رمان بود ک پسره مبخواست خودکشی کنه.دختذه تو ترافیک تو ماشین پسره رو دید و براش شماره انداخت.پسره موقع خودکشی بادختره تماس میگیره.بعدها باهم رفیق میشن و دختره تو پارک دیزی میخوره و آروغ می زنه و....اسم چیه توروخدا بهم بگید.
رمان تمنا برای نفس کشیدن رو چک کن
 

Iena

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
10
امتیازها
33
  • #4,390
سلام. دنبال یه رمانم که دختره ۱۹ سالش که بود رفت ترکیه الان بعد چند سال برگشت. مهندسی ارشد معمارس داره و با یه شرکت تو ایران قرارداد بستن رئیس شرکت عاشقش میشه با هم ازدواج میکنن. دختره تو ترکیه مانکن معروفی بوده. اسم دوستاش دریا و هاکان و دنیز و اینا بود.
تو ایران هم برادرخوندش عاشقش بود چون اذیتش می کرد مجبور شد فرار کنه ترکیه
زیتون
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا