سلام دنبال یه رمان میگردم که دختره با همکلاسیش که ازدواج میکنه حامله میشه پسره طلاقش میده میره خارج بعد صاحب یه پسر میشن ،شوهر دومشم فوت میشه بعد شوهر اولش برمیگرده دوباره با هم ازدواج میکنه،دختره یه دایی داره خیلی کمکش میکنه
یه رمانی بود که اوایل به صورت آنلاین نوشته میشد و قرار بود بعد از اتمامش به صورت کتاب فروخته بشه و اینکه دختره پرستار پسرِ ۲٫۳ ساله ی یک آقایی بود که پسربچه هم اوتیسم داشت و کمی هم محتوای طنز داشت...
اگه میدونین ممنون میشم راهنمایی کنین
سلام وقت بخیر
یه رمان هست دختر باباش به خاطر بدهی زندان طلبکارش عاشق دختر بود از دختره میخواد عقدش شه یا باهاش ازدواج کنه.خانواده ی پسر خیلی باهاش بدن تو بچگیش هم اصلا بهش اهمیت نمیدادن.کم کم عاشق هم میشن یه بچه رو به سرپرستی قبول میکنن .خانواده ی پسر ورشکست میشن و خواهرش با شوهر خواهرش و بچه اشون تصادف میکنن ولی پسر بازم از خانواده اش دست نمیکشه و کمکشون میکنه.پسر نمیتونه بچهدار بشه وقتی میفهمه خانومش باردار بهش شک میکنه ولی بعدش از خانومش عذر خواهی میکنه.
فکر میکنم اسم دختر داستان بهار هست،پدربهار یک روز عصبانی میشه و پشت ماشین میشینه تا عصبانیتش رو بر روی پدال ماشین خالی کنه میزنه پدر یه پسره رو میکشه، پسره هم میگه باید قصاص بشی،دختره اجازه نمیده و پسره میگه اگر میخوای بابات قصاص نشه باید باهام ازدواج کنی و بالاخره ازدواج میکنن و از قضا همین دختره ای که پسره تو دبیرستان عاشقش شده بوده شده دختر قاتل بابای پسره و بقیه ی داستان که یادم نیست............
سلام وقت بخیر
یه رمان هست دختر باباش به خاطر بدهی زندان طلبکارش عاشق دختر بود از دختره میخواد عقدش شه یا باهاش ازدواج کنه.خانواده ی پسر خیلی باهاش بدن تو بچگیش هم اصلا بهش اهمیت نمیدادن.کم کم عاشق هم میشن یه بچه رو به سرپرستی قبول میکنن .خانواده ی پسر ورشکست میشن و خواهرش با شوهر خواهرش و بچه اشون تصادف میکنن ولی پسر بازم از خانواده اش دست نمیکشه و کمکشون میکنه.پسر نمیتونه بچهدار بشه وقتی میفهمه خانومش باردار بهش شک میکنه ولی بعدش از خانومش عذر خواهی میکنه.
سلام دنبال یه رمان میگردم که دختره با همکلاسیش که ازدواج میکنه حامله میشه پسره طلاقش میده میره خارج بعد صاحب یه پسر میشن ،شوهر دومشم فوت میشه بعد شوهر اولش برمیگرده دوباره با هم ازدواج میکنه،دختره یه دایی داره خیلی کمکش میکنه
سلام دوستان دنبال اسم رمانی میگردم با این موضوع ک ب دختره تهمت میزنن عاشق برادر شوهرشه و باعث مرگ خواهرش اسم فکرمیکنم اسم شخصیت های پسر هم سیاوشو سیامک بودو اینکه این موضوع الکی بوده و دختره عاشق شوهر خودش بود ولی با مرگ خواهرش کسی باورنکرد این موضوع رو و تردش کردن بعدن رو شد ک جریان زیر سر برادر کسی بوده ک عاشق خواهر این دختره بوده و خودکوشی کرده چنین چیزی یادمه اسمشو کسی میدونه
سلام یک رمان بود ک پسره مبخواست خودکشی کنه.دختذه تو ترافیک تو ماشین پسره رو دید و براش شماره انداخت.پسره موقع خودکشی بادختره تماس میگیره.بعدها باهم رفیق میشن و دختره تو پارک دیزی میخوره و آروغ می زنه و....اسم چیه توروخدا بهم بگید.
سلام. دنبال یه رمانم که دختره ۱۹ سالش که بود رفت ترکیه الان بعد چند سال برگشت. مهندسی ارشد معمارس داره و با یه شرکت تو ایران قرارداد بستن رئیس شرکت عاشقش میشه با هم ازدواج میکنن. دختره تو ترکیه مانکن معروفی بوده. اسم دوستاش دریا و هاکان و دنیز و اینا بود.
تو ایران هم برادرخوندش عاشقش بود چون اذیتش می کرد مجبور شد فرار کنه ترکیه