متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

الف.الف

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
23
پسندها
39
امتیازها
40
  • #4,641
سلام دوستان الان چند ساله دنبال یه رمان پلیسیم که دختره بااسم قلابی سپیده نفوذی یه باند خلافکاره اونجا عاشق دست راست رییس باند به اسم شایان میشه امااتفاقاتی میوفته که لو میره ووقتی دارن کتکش میزنن میفهمه شایان هم پلیسه واسم واقعیش سپهره با بدبختی هم آزاد میشن.سپهر یه داداش به نام سهند داره
اگه کسی اینو پیدا کرد به منم بگههه لطفننن خیلی دنبالشم
 

Shinym

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
0
  • #4,642
سلام دوستان
من قبلا یه رمانی خوندم که پسره پلیس مخفی بود و با برادر دختره که مواد فروش بود دوست میشه تا باندشونو پیدا کنه...بعد یه اتفاقایی میوفته که مجبور میشن باهم ازدواج کنن
 

Fateme1

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #4,643
سلام دوستان دنبال رمانی می‌کردم که پسر فوتبالیست بود و اصالا اصفهانی بود.
مادرش به روش سنتی می‌خواست که او ازدواج کند و از آن جایی که خودش دختری زیر سر داشت خودش دست به کار شد.
دختر داستان هم طی اتفاقی معصومیت خود را از دست داده بود و کسی از این ماجرا با خبر نبود.
او هم مجبور به ازدواج با پسر شد ولی اونقدر خودش رو می‌پوشاند که پسر اصلا او را ندیده بود و از آنجایی که پسر از تیب او هم خوشش نمی‌آمد تمایلی به دیدن صورت او نداشت.
بعد دختر برای درس به تهران رفت و طبقه‌ی بالای خانه‌ی پسر ماند...
کسی می‌دونه اسم این رمان چیه؟؟
طلایه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Iena

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
10
امتیازها
33
  • #4,644
سلام دوستان.. من یه رمان خوندم یه دختره بود که از دست بابا ناتنیش فرار کرده بود بعد یه داداش ناتنی داشت که آزارش می داد.. بعد ا دختره که از طلا های بابای نانتی براش خریده بود فروخت رفت خارج فک کنم.. و اینم بگم بابای ناتنیش میگفتن حاجی.. بحد با یه پسره آشنا میشه خیلی غیرتیه و پسره شرکت داره.. بعد میان ایران.. دختره با بابای ناتنیش روبه رو میشه اونو دختر بد خطاب می کنند شوهرشم میزنه و می کوبه اینا .. بعد این پسره و دختره بچه دار میشن و مامان دختره هم میاد پیش دختره.. که کمکش کنه فکر کنم و پسره هم یه چیزایی از گذشته دختره میدونه که باعث میشه پسره ازش دلخور بشه.. و دختره یه بیماری هم داشت فک کنم.. من اسم این رمان رو می خواستم
زیتون
 

Iena

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
10
امتیازها
33
  • #4,645
سلام دنبال یک رمانم که دختره خانواده اش رو توی تصادف از دست داده تهران تنها زندگی می‌کنه به خاطر کمک مالی به مامان بزرگ دوستش مجبور میشه با رئیسش دوست باشه
امکانش هست کمکم کنید
سنگ قلب مغرور
 

zariii_

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
36
پسندها
67
امتیازها
103
مدال‌ها
1
سن
21
  • #4,646
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

گل گندم

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
109
پسندها
192
امتیازها
618
مدال‌ها
2
  • #4,647
سلام چند سال پیش رمانی خودم اما متأسفانه اسمش یادم نمیاد
اولی یه پسری بود که کلیه پسرخالش که مرگ مغزی شده بود رو پیوند زده بود ، چندین بار پسرخالش میاد بخوابش که دختری و پیدا کنه و ازش حلالیت بطلبه
داستان طوری میچرخه که پسره با دختره ازدواج اجباری میکنه و بعدها عاشقش میشه اسم شخصیت هاشـم یادم نمیاد

دومی رمان اسم شخصیتاش امیرعلی و ماهی بود
مادر ماهی با مردی ازدواج میکنه که اون شخص به ماهی اذیت میکنه ، امیر علی هم که ورزشکار بوکسور و پسر عمه همون شخصه

سومی دختری که تحت فشارهای بداخلاقی پدر فرار میکنه و میاد ایران پیش پدر بزرگ و مادربزگ مادریش زندگی میکنه و پسر همسایه که ورزشکار و مذهبی هست عاشقش میشه
رمان سوم اسمش چراغونی نیست؟
 

.Maryam.j

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
5
امتیازها
0
  • #4,649
سلام دنبال یه رمان هستم که دختر اسمش بنفشه است و با شوهر خواهر خودش ازدواج می کنه و خواهر اون با پسر عمویش
 

.Maryam.j

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
5
امتیازها
0
  • #4,650
سلام دنبال یه رمان هستم که دختر اسمش بنفشه است و با شوهر خواهر خودش ازدواج می کنه و خواهر اون با پسر عمویش
میشه اسم این رمان رو بگید
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا