- ارسالی‌ها
- 1,243
- پسندها
- 84,552
- امتیازها
- 60,573
- مدال‌ها
- 28
-
تذکر:
نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.
مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:
1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)
2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی
3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.
و...
قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:
1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.
2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.
3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:
4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.
رتبه سوم BNY رمان روی موج اورارتو | مهساپناهی نویسنده افتخاری انجمن یک رمان
- نویسنده موضوع میم پناه
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 163
- بازدیدها 12,198
-
- برچسبها
- حوا روی موج اورارتو طنز عاشقانه عنبیه هفده نوا یوسف
- کاربران تگ شده هیچ
- ارسالی‌ها
- 1,243
- پسندها
- 84,552
- امتیازها
- 60,573
- مدال‌ها
- 28
- نویسنده موضوع
- #162
یاخیرالحافظین
اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست ،
من از تو می‌نویسم و این کیمیا کم است...
#آقای_بهمنی_محمدعلی
سلام به روی ماهتون... حالتون چطوره؟
میگم دیگه واقعا آخرهای قصه‌س، هنوزم نمیشه نظرتون رو برام بنویسید؟
من می‌خواستم کلی عشق تو قصه در جریان باشه... با کلی لبخند یواشکی و شیرین روی لب‌هاتون که قبلا هم گفته بودم...
دوباره مثل قدیم‌ها بهم سر بزنید و برام بنویسید... من هنوز همون آدمم، حتی اگر کم و نامنظم بیام.
حال دلتون خوب...
دوستتون دارم...
پست ۳ از ... تا پست‌های پایانی
__________________________
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
[COLOR=rgb(26, 188...
اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست ،
من از تو می‌نویسم و این کیمیا کم است...
#آقای_بهمنی_محمدعلی
سلام به روی ماهتون... حالتون چطوره؟
میگم دیگه واقعا آخرهای قصه‌س، هنوزم نمیشه نظرتون رو برام بنویسید؟
من می‌خواستم کلی عشق تو قصه در جریان باشه... با کلی لبخند یواشکی و شیرین روی لب‌هاتون که قبلا هم گفته بودم...
دوباره مثل قدیم‌ها بهم سر بزنید و برام بنویسید... من هنوز همون آدمم، حتی اگر کم و نامنظم بیام.
حال دلتون خوب...
دوستتون دارم...
پست ۳ از ... تا پست‌های پایانی
__________________________
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
[COLOR=rgb(26, 188...
آخرین ویرایش
امضا : میم پناه
- ارسالی‌ها
- 1,243
- پسندها
- 84,552
- امتیازها
- 60,573
- مدال‌ها
- 28
- نویسنده موضوع
- #163
یاخیرالحافظین
فقط تاریکی شب می‌داند
که ماه چقدر روشن است...
#آقای_یونان_رسول
سلام به روی ماهتون از پست یکی مونده به آخر قصه
دوستتون دارم... ممنونتونم... وَ با اینکه من هر چه‌قدر میگم نظرتون رو برام بنویسید؛ نادیده‌م می‌گیرید، اما بازم میگم منتظر خوندن پیام‌های قشنگتون هستم.
حال دلتون خوب
پست ۴ از ... پست‌های پایانی
____________________________
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
اللهم عجل لولیک الفرج
فقط تاریکی شب می‌داند
که ماه چقدر روشن است...
#آقای_یونان_رسول
سلام به روی ماهتون از پست یکی مونده به آخر قصه
دوستتون دارم... ممنونتونم... وَ با اینکه من هر چه‌قدر میگم نظرتون رو برام بنویسید؛ نادیده‌م می‌گیرید، اما بازم میگم منتظر خوندن پیام‌های قشنگتون هستم.
حال دلتون خوب
پست ۴ از ... پست‌های پایانی
____________________________
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
اللهم عجل لولیک الفرج امضا : میم پناه
- ارسالی‌ها
- 1,243
- پسندها
- 84,552
- امتیازها
- 60,573
- مدال‌ها
- 28
- نویسنده موضوع
- #164
یاخیرالحافظین
خوب‌ترین حادثه می‌دانمت
خوب‌ترین حادثه می‌دانی‌ام؟
#آقای_بهمنی_محمدعلی
وَ بالآخره سلام از پست پایانی قصه به روی ماهتون... حالتون چطوره؟
اولین قصه‌م رو که نوشتم سال ۹۸ بود، چند ماه به خاطر پایان‌نامه ارشدم ننوشتمش، بعد با شروع کرونا و کاهش ساعات کاری ادامه‌ش دادم و بهار ۹۹ تموم شد. دختر اولم نغمه بود، بعد نهال، بعد نبات، بعد نجلا، اینجا نوا (حوا)، الآن نجوا و...
بابت بودن و همراهیتون تو همه‌ی این قصه‌ها، با همه‌ی ژانرهایی که امتحان کردم، با توصیفاتی که هی و هی میگن کمه و من کار خودم رو می‌کنم؛ ممنونم... واقعا بیشتر از چیزی که بتونید تصورش رو کنید، ارزش همراهیتون رو می‌دونم...
حال...
خوب‌ترین حادثه می‌دانمت
خوب‌ترین حادثه می‌دانی‌ام؟
#آقای_بهمنی_محمدعلی
وَ بالآخره سلام از پست پایانی قصه به روی ماهتون... حالتون چطوره؟
اولین قصه‌م رو که نوشتم سال ۹۸ بود، چند ماه به خاطر پایان‌نامه ارشدم ننوشتمش، بعد با شروع کرونا و کاهش ساعات کاری ادامه‌ش دادم و بهار ۹۹ تموم شد. دختر اولم نغمه بود، بعد نهال، بعد نبات، بعد نجلا، اینجا نوا (حوا)، الآن نجوا و...
بابت بودن و همراهیتون تو همه‌ی این قصه‌ها، با همه‌ی ژانرهایی که امتحان کردم، با توصیفاتی که هی و هی میگن کمه و من کار خودم رو می‌کنم؛ ممنونم... واقعا بیشتر از چیزی که بتونید تصورش رو کنید، ارزش همراهیتون رو می‌دونم...
حال...
آخرین ویرایش
