متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شعر مجموعه اشعار سلام درد! | شبآرا کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع melin f
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 19
  • بازدیدها 467
  • کاربران تگ شده هیچ

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
482
پسندها
3,063
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #11
***
ما عشق را نمی‌دانیم
من بر عشق نادانم
من دردم نادانیست
گمان دارم که می‌دانم
گرچه هیچ نمی‌دانم
ولی از درد خود آگاهم.
 
امضا : melin f

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
482
پسندها
3,063
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #12
***
از غم‌ها
بسیار نوشته‌اند این‌ها
کفاف نداد اما
آرام نشدند دل‌ها.
من همانم که بر درد خود آگاهم
ولیکن جوری هستم که انگار ناآگاهم.
از دردم آگاهند
آدم‌‌ها
بر دردم اما می‌خندند
این آدم‌ها.
 
امضا : melin f

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
482
پسندها
3,063
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #13
***
تکراری نوشت سرنوشت برایم
من از تنهایی می‌کشم
از درک نشدن
از دیدن نا‌جوانمردی
از ندیدن دوستی
از دیدن زیاد شدن آدم‌های رفته
شما نرفته‌اید که؛ دل من است که از این دیار رفته.
سخن‌های
راست گفتم
هر‌که
هر‌چه
خواست گفتم
چَشم!
چه شد وقتی این کردم؟ چه می‌شد اگر آن می‌کردم؟
 
امضا : melin f

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
482
پسندها
3,063
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #14
***
چرا
مرا
درخشیدن
روا نیست
هزار سخن زدم
که آخرش
فقط
شد
چرا!
چند
مگر
دگر
ردیف کنم من برای خودم
و بگویم
مگر بد بودم
و بگویم
مگر لیاقتم کم بود
مگر
مگر
مگر...
 
امضا : melin f

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
482
پسندها
3,063
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #15
***
درد‌هایم را
شمردم و
بعد
شادی‌هایم را
درد...
درد خیلی زیاد بود
و شادی
از آن هیچ نگویم خوش‌تر است!
 
امضا : melin f

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
482
پسندها
3,063
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #16
***
زندگی گلی بود که پژمرد
برای من خیلی زود
خیلی زود‌تر از زندگی تو
زندگی او و آن‌ها...
من هم پژمردم
اما من وقتی غنچه بودم
پژمردم و گشتم نابود
اما زندگی
حق من بود.
 
امضا : melin f

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
482
پسندها
3,063
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #17
***
افتخاری نکردم بر درد‌هایم
بر ضعیف بودنم
بر هر‌چه که بود و نبود
افتخار را یادم رفت
و چه تلخ باید گریست برای این از یاد رفتن‌ها!
بازگرد؛ بازگرد؛ بازگرد ای دوستِ بی‌وفا
بازگرد به جان همان خوشی‌ها
که مرا به آن می‌فروشی
بازگرد و برو از یاد‌ها.
خوشیِ تو آزار من است ای غم دل‌ها.
 
امضا : melin f

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
482
پسندها
3,063
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #18
***
مرا دستکم گرفت آن‌که نباید می‌گرفت
مرا والا گرفت آن‌که انتظارمش نبود.
باران از چشمانم بارید
و من شدم آن آسمانی که گریست.
آن‌گونه که بقیه می‌گفتند نبود
آسمانِ خدا ابری بود و نبود
بارانش گریه نبود
اما آسمانی که دل من باشد به چشمانم فرمانِ ابر شدن داد و فرمانِ واقعی گریستن را.
 
امضا : melin f

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
482
پسندها
3,063
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #19
***
کاش آن‌گونه که هر روز به تو سلام می‌دادم؛ روزی هم تو را بدرودی می‌گفتم ای درد.
دردِ هزار رنگ شده
چه تلخ حضورت پر‌رنگ شده
و من
من دارم خاکستر بودن را از شدتِ آتش گرفتن یاد می‌گیرم.
بد شوم رهایم می‌کنی؟
گر تلخ شوم رهایم می‌کنی؟
 
امضا : melin f

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
482
پسندها
3,063
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #20
***
همه گفتند در قصه‌ها
از عشق‌های بی‌انتها
از دوست‌‌های بی‌بلا
اما در دنیای من
عشقی نبود
رفیقِ روز‌های سخت نبود
میانِ درد‌ها
هیچ درمانی نبود.
غصه بود؛ غصه... غصه... غصه... و باز هم غصه!
دنبال چرا‌ها گشتم
تا که ندانستم کی
ولی از پا افتادم.
 
امضا : melin f

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا