- ارسالیها
- 601
- پسندها
- 5,281
- امتیازها
- 21,973
- مدالها
- 23
- نویسنده موضوع
- #31
یعنی نمیخواین یه نَمه نظر بدین؟ توصیفات خوبه؟ داستان جذابیت کافی داره؟ خسته نمیشین ازش؟![face-with-raised-eyebrow :face-with-raised-eyebrow: :face-with-raised-eyebrow:](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
بغضم با این حرفش میشکند و دلخور و عصبی داد میزنم.
- بابا!
لبخند عمیقی روی لبهایش مینشیند و شبیه افراد پیروز میدان به من نگاه میکند و با حرفی که میزند، میفهمم نقشهاش بوده تا رشتهی سکوت مرا پاره کند.
- یه اهرم فشار لازم بود تا بغضت شکسته بشه؛ خوب نیست بغض تو گلوت بمونه.
هق میزنم و اشکهایم یکی پس از دیگری روی شیشههای عینکم ریخته و با طی کردن مسافتی کوتاه روی گونههای گندمیام که حالا کمی قرمز شدهاند، فرود میآیند.
قدم پیش میگذارد و درست وقتی روبهرویم بدون هیچ فاصلهای میایستد، مرا در آغوش میگیرد و دست...
بغضم با این حرفش میشکند و دلخور و عصبی داد میزنم.
- بابا!
لبخند عمیقی روی لبهایش مینشیند و شبیه افراد پیروز میدان به من نگاه میکند و با حرفی که میزند، میفهمم نقشهاش بوده تا رشتهی سکوت مرا پاره کند.
- یه اهرم فشار لازم بود تا بغضت شکسته بشه؛ خوب نیست بغض تو گلوت بمونه.
هق میزنم و اشکهایم یکی پس از دیگری روی شیشههای عینکم ریخته و با طی کردن مسافتی کوتاه روی گونههای گندمیام که حالا کمی قرمز شدهاند، فرود میآیند.
قدم پیش میگذارد و درست وقتی روبهرویم بدون هیچ فاصلهای میایستد، مرا در آغوش میگیرد و دست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر