متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان در هم گسیخته | ادوارد کاربر انجمن یک رمان

روی کدوم بخش از رمان باید بیشتر کار بشه؟

  • فضاسازی

    رای 4 57.1%
  • توصیفات ظاهری افراد

    رای 2 28.6%
  • دیالوگ ها

    رای 2 28.6%
  • روند کند داستان

    رای 5 71.4%
  • روند سریع داستان

    رای 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    7

Edward

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
446
پسندها
12,304
امتیازها
31,113
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #31
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید


نظر بدید تا حال داشته باشم پست بنویسم :melting-face:
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Edward

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
446
پسندها
12,304
امتیازها
31,113
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #32
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید


حرفی ندارم -_-
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Edward

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
446
پسندها
12,304
امتیازها
31,113
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #33
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید

آنچه گذشت:

داریوس که همسرش توسط پادشاه به قتل رسید با کمک شخص مرموزی به گذشته بازگشت تا با کشتن پادشاه از مرگ همسرش جلوگیری کند. اما به جای بازگشت به زمانی که با پادشاه روبه‌رو شد، به پنج سال قبل آن زمان یعنی زمانی که در فرقه‌ی قاتلین خدمت می‌کرد بازگشت. او به خاطر نفرینی که به خاطر بازگشت زمان به آن دچار شد، تنها دوسال زمان دارد تا پادشاه را در گذشته پیدا کند و به قتل برساند. او در بازگشت زمان به جای ترک فرقه مانند دفع قبل در فرقه می‌ماند و به صورت اتفاقی یک اژدهای زخمی را که در جسم انسانی محدود شده نجات می‌دهد.
در سوی دیگر داستان، آرون پسری که جسمش روح برادر درگذشته‌ی خود را حمل می‌کند و همه چیز خود را به خاطر عموی طماع خود از دست داده، به‌خاطر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

Edward

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
446
پسندها
12,304
امتیازها
31,113
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #34
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Edward

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
446
پسندها
12,304
امتیازها
31,113
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #35
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید

نظر بدید تا زود تر بزارم:slightly-smiling-face:
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Edward

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
446
پسندها
12,304
امتیازها
31,113
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #36
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Edward

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
446
پسندها
12,304
امتیازها
31,113
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #37
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید


اگه گفتید کی بود:big-grin:
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Edward

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
446
پسندها
12,304
امتیازها
31,113
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #38
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید



یکم جنایی شد نمی دکنم چرا:grinning-face-with-smiling-eyes:


داریم به جا های بسیار جالبی می رسیم مخصوصا پست بعد حسابی باحاله:sugarwarez-001:
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

Edward

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
446
پسندها
12,304
امتیازها
31,113
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #39
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید

اگه روحیه حساس دارید با احتیاط بخونید این پست رو یکم خشونت آمیزه.:grinning-face-with-sweat:

راستی نظرتون درباره شخصیت آرون تا اینجا چیه :slightly-smiling-face:
البته که مشخصه شخصیت منفیه :thinking-face:
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

Edward

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
446
پسندها
12,304
امتیازها
31,113
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #40
آرون زیر لب به جنازه‌ی حسام ناسزایی گفت و از گور بیرون آمد که ناگهان در همین زمان شاخه‌های درختی چناری که در نزدیکی قبر وجود داشت، تکانی خورد و مردی از بالای درخت به پایین پرید. آرون وحشت‌زده روی زمین افتاد و لرزان به او خیره شد.
مو‌های خاکستری‌رنگش که تا زیر گردنش می‌رسید، نور ماه را منعکس می‌کرد. در آن لحظه چشمان آبی کشیده‌اش که کاملاً بی‌حس بود را به آرون دوخته بود و لب‌های کلفتش را با حالت خشکی بهم فشرد. داریوس قدمی به‌سوی آرون برداشت و شنل مشکی‌اش در هوا تاب خورد.
آرون آب دهانش را به‌سختی قورت داد. دقیقاً از کی بالای درخت نشسته بود؟ یعنی تمام مدت به او و حسام نگاه می‌کرد؟ فهمیده بود آرون جاسوس است؟

داریوس به داخل قبر کم‌عمق که حسام خاک‌آلود، با چشمان بسته و صورتی که سرمای مرگ آن را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا