- ارسالیها
- 682
- پسندها
- 3,704
- امتیازها
- 17,473
- مدالها
- 11
- نویسنده موضوع
- #11
- "بالاخره یه چیز خوب پیداش شد! تعجب میکنم که آیا..."
- کاروان رو متوقف کنین! برای کمپ آماده شید!
به دستور فرمانده سربازان، بردگان لرزان ایستادند و خسته به روی زمین افتادند.
فضای خالی کوچکی که جاده در آن عریض می شد تا حدودی توسط صخره سنگی بیرون زده، از باد محافظت می شد، اما هنوز آنقدر سرد بود که سانی نمی توانست به راحتی استراحت کند.
سربازان مشغول جمع کردن بردگان به مانند یک گله در یک دایره تنگ شدند. بردگان را مجبور به اشتراک گرمای تنشان با یکدیگر کردند. سربازان آتش بزرگی را در مرکز اردوگاه روشن نمودند؛ البته نه قبل از مراقبت از اسب هایشان. واگن سنگین حامل مواد غذایی، آب و محموله های دیگر که زنجیر اصلی بردگان به آن محکم بسته شده بود، برای جلوگیری از وزش باد به جلو رانده شد. سانی در حالی...
- کاروان رو متوقف کنین! برای کمپ آماده شید!
به دستور فرمانده سربازان، بردگان لرزان ایستادند و خسته به روی زمین افتادند.
فضای خالی کوچکی که جاده در آن عریض می شد تا حدودی توسط صخره سنگی بیرون زده، از باد محافظت می شد، اما هنوز آنقدر سرد بود که سانی نمی توانست به راحتی استراحت کند.
سربازان مشغول جمع کردن بردگان به مانند یک گله در یک دایره تنگ شدند. بردگان را مجبور به اشتراک گرمای تنشان با یکدیگر کردند. سربازان آتش بزرگی را در مرکز اردوگاه روشن نمودند؛ البته نه قبل از مراقبت از اسب هایشان. واگن سنگین حامل مواد غذایی، آب و محموله های دیگر که زنجیر اصلی بردگان به آن محکم بسته شده بود، برای جلوگیری از وزش باد به جلو رانده شد. سانی در حالی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.