- ارسالیها
- 412
- پسندها
- 1,764
- امتیازها
- 10,413
- مدالها
- 13
- سن
- 18
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #51
موبایلش را به آرتور داد تا او هم نظرش را بگوید.
پس از گذشت چند ثانیه نگاهش را به نگاه استنلی دوخت و گفت:
- آقای فریمن شما رو کامل به سباستین معرفی کرده علاوه بر اون مدارکی رو هم برای احتیاط فرستاده که اگه به دست پلیس برسه سرنوشت خیلی تاریکی رو براتون رقم میزنه، در جریانش هستید؟
با اطمینان پلکی طولانی زد و سرش را به معنای تأیید بالا و پایین کرد.
- خوبه، همونطور که سباستین گفت دوسال پیش یه اشتباهی مرتکب شدم که نزدیک بود منجر به نابودی پروژه کارناوال سرخ و سیاه و مافیای پارادایس بشه برای همین هم بازم نمیتونم بهتون کامل اعتماد کنم.
هیچ حالت عصبانیت یا غم در چهره استنلی دیده نمیشد و همچنان طرح لبخند روی لبهایش مانده بود که نشان میداد از جملهی آخر آرتور اصلاً احساس ناراحتی...
پس از گذشت چند ثانیه نگاهش را به نگاه استنلی دوخت و گفت:
- آقای فریمن شما رو کامل به سباستین معرفی کرده علاوه بر اون مدارکی رو هم برای احتیاط فرستاده که اگه به دست پلیس برسه سرنوشت خیلی تاریکی رو براتون رقم میزنه، در جریانش هستید؟
با اطمینان پلکی طولانی زد و سرش را به معنای تأیید بالا و پایین کرد.
- خوبه، همونطور که سباستین گفت دوسال پیش یه اشتباهی مرتکب شدم که نزدیک بود منجر به نابودی پروژه کارناوال سرخ و سیاه و مافیای پارادایس بشه برای همین هم بازم نمیتونم بهتون کامل اعتماد کنم.
هیچ حالت عصبانیت یا غم در چهره استنلی دیده نمیشد و همچنان طرح لبخند روی لبهایش مانده بود که نشان میداد از جملهی آخر آرتور اصلاً احساس ناراحتی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر