متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان کارناوال سرخ و سیاه | فاطمه غفوری نویسنده افتخاری انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Ftm.gh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 51
  • بازدیدها 1,303
  • کاربران تگ شده هیچ

Ftm.gh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
10
 
ارسالی‌ها
412
پسندها
1,764
امتیازها
10,413
مدال‌ها
13
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #51
موبایلش را به آرتور داد تا او هم نظرش را بگوید.
پس از گذشت چند ثانیه نگاهش را به نگاه استنلی دوخت و گفت:
- آقای فریمن شما رو کامل به سباستین معرفی کرده علاوه بر اون مدارکی رو هم برای احتیاط فرستاده که اگه به دست پلیس برسه سرنوشت خیلی تاریکی رو براتون رقم می‌زنه، در جریانش هستید؟
با اطمینان پلکی طولانی زد و سرش را به معنای تأیید بالا و پایین کرد.
- خوبه، همونطور که سباستین گفت دوسال پیش یه اشتباهی مرتکب شدم که نزدیک بود منجر به نابودی پروژه کارناوال سرخ و سیاه و مافیای پارادایس بشه برای همین هم بازم نمی‌تونم بهتون کامل اعتماد کنم.
هیچ حالت عصبانیت یا غم در چهره استنلی دیده نمی‌شد و همچنان طرح لبخند روی لب‌هایش مانده بود که نشان می‌داد از جمله‌ی آخر آرتور اصلاً احساس ناراحتی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Ftm.gh

Ftm.gh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
10
 
ارسالی‌ها
412
پسندها
1,764
امتیازها
10,413
مدال‌ها
13
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #52
طی ده دقیقه قرارداد توسط وکیل مافیا تنظیم شد و برای آرتور فرستاده شد، یک قرار داد کاملاً قانونی برای عمل غیرقانونی.
پس از آن‌که حسابدار دو برگه پرینت گرفت با احساس رضایتی که در وجودش سرشار گشته بود به اتاق برگشت. هر دو برگه را همراه خودکار مقابل استنلی قرار داد که او هم پس از مطالعه تک‌تک خطوطش در جایگاهی که اسمش در آن نوشته شده بود امضا زد و کارت شناسایی‌اش را که جهت نوشتن قرارداد توسط وکیل به آرتور داده بود را پس گرفت.
سباستین برگه را مقابل خودش قرار داد و خودکار را در دست چپش گرفت که سبب شد توجه استنلی جلب شود و پیش از آن‌که نوکش را جهت امضا روی کاغذ بکشد بگوید:
- شما چپ دستید لرد واتسون؟
نگاهش را با تعجب به نگاه استنلی گره زد و سرش را به معنای تأیید تکان داد.
- مشکلی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Ftm.gh

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 4)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا