- ارسالیها
- 445
- پسندها
- 1,829
- امتیازها
- 12,213
- مدالها
- 13
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #41
***
پانزده
- لطفاً بیشتر از این اصرار نکن، نمیتونم آرتور.
درحالیکه با یک دستش فرمان را میچرخاند و وارد خیابان دیگری میشد گفت:
- یعنی چی نمیتونم؟! آقای محترم ما که گفتیم قصدمون از ساخت یک هتل جدید چیه دیگه چرا لج میکنین؟
- بله، گفتن قراره از زیرزمینش به عنوان یه انبار مخفی اسلحه استفاده کنین برای همینم اون روز از جلسه فوری زدم بیرون. شماها وجدان ندارین؟ بهخاطر اهداف خودتون دارین جون انسانهای بیگناه رو به خطر میندازین، میفهمین اصلاً؟!
در دلش به تمامی حرفهای او مستانه خندید، واقعاً هم نگرانی و دلسوزی رییس یک باند خلافکار برای مردم خندهدار بود.
- آقای فریمن یه جوری حرف میزنید انگار مددکار اجتماعی هستید تا یه گنگستر.
این حرفش که با لحن تمسخرآمیز مخلوط شده بود...
پانزده
- لطفاً بیشتر از این اصرار نکن، نمیتونم آرتور.
درحالیکه با یک دستش فرمان را میچرخاند و وارد خیابان دیگری میشد گفت:
- یعنی چی نمیتونم؟! آقای محترم ما که گفتیم قصدمون از ساخت یک هتل جدید چیه دیگه چرا لج میکنین؟
- بله، گفتن قراره از زیرزمینش به عنوان یه انبار مخفی اسلحه استفاده کنین برای همینم اون روز از جلسه فوری زدم بیرون. شماها وجدان ندارین؟ بهخاطر اهداف خودتون دارین جون انسانهای بیگناه رو به خطر میندازین، میفهمین اصلاً؟!
در دلش به تمامی حرفهای او مستانه خندید، واقعاً هم نگرانی و دلسوزی رییس یک باند خلافکار برای مردم خندهدار بود.
- آقای فریمن یه جوری حرف میزنید انگار مددکار اجتماعی هستید تا یه گنگستر.
این حرفش که با لحن تمسخرآمیز مخلوط شده بود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر