• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان وهمِ ماهوا | سارا بهار کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع GHOGHA
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 31
  • بازدیدها 1,663
  • کاربران تگ شده هیچ

GHOGHA

مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
28/7/23
ارسالی‌ها
895
پسندها
5,933
امتیازها
22,273
مدال‌ها
20
سن
24
سطح
14
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #31
ساحل بی‌فکر می‌گوید:
- شاید توهم زدی!
همه تیز نگاهش می‌کنند که آرام می‌خندد و حرفش را تصحیح می‌کند:
- چیزه... قصد بی‌احترام نداشتم.
دلوین بلافاصله می‌گوید:
- حدست هم اشتباهه؛ چون اگه قرار به توهم زدن باشه، یکی‌شون توهم می‌زد نه هردو هم‌زمان!
امیر صندلی را کنار می‌کشد و بی‌تعارف می‌نشیند و سپس با لحنی شگفت‌زده می‌گوید:
- اگه توهم نیست، پس یعنی می‌تونه مثل پرنس چارمینگ و سفید برفی، دچار طلسم فراموشی شده باشین؟
دلوین بی‌توجه به آن‌که آن‌ها غریبه هستند و هیچ صنمی با آن‌ها نداریم، به امیر چشم غره رفت و گفت:
- مگه سریال یکی بود یکی نبود و تمِ دیزنی لنده؟
امیر شانه‌ای بالا انداخت و به ظرف سالاد ناخنک زد و و گفت:
- چه می‌دونم خب... گفتم شاید اگه مثل چارمینگ و برفی هم رو ببوسن، همه چی یادشون...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : GHOGHA

GHOGHA

مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
28/7/23
ارسالی‌ها
895
پسندها
5,933
امتیازها
22,273
مدال‌ها
20
سن
24
سطح
14
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #32
سپس تماس را قطع می‌کند و موبایلش را به طرف من می‌گیرد و می‌گوید:
- ببخشید. یه مشکلی پیش اومده باید سریع برم. میشه لطفاً شماره‌ت رو برام سیو کنی؟
نمی‌دانم چه بگویم و چه کنم. چیزی درون مغزم زمزمه می‌کند عجیب است که هم‌دیگر را می‌شناسید، اصلاً شاید خطری در پی داشته باشد. با شماره خواستن، یعنی دارد به من پیشنهاد می‌دهد؟ کسی که در اولین دیدار آن‌قدر زود برای یک تماس می‌خواهد برود، همراه خوبی برایم نمی‌شود، نه قبول نکن همه چیز عجیب است! و چیز دیگری درون مغزم زمزمه اول را سرکوب می‌کند و می‌گوید خب همه چیز این دنیای جدیدی که در آن قرار گرفته‌ای عجیب است دیگر.
و راست می‌گوید واقعاً. روز اولی که در خانه‌ی خانواده جدیدم بیدار شدم به طرزی عجیب دلوین را به نامش صدا زدم! اصلاً من که مثلاً از آن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : GHOGHA

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 5)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا