• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

داستان کوتاه در حال تایپ داستان کوتاه هومرگ | دیاناس کاربر انجمن یک رمان

ماهی قرمز؛

مدیر تالار شعرکده + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار ویرایش
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
8,751
پسندها
37,924
امتیازها
96,873
مدال‌ها
37
سطح
36
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #21
سینه‌ام به سختی تیر می‌کشید و نفسم یکی در میان از دهانم خارج می‌شد. هق‌هق می‌کردم ک به دشواری نفس می‌کشیدم که با حس حضور جسمی انسانی در چند قدمی‌ام، ترسیده، سر بالا بردم و با هق‌هقی که رو به ناپدید شدن می‌رفت، به بالا نگریستم. خودش بود! توده‌ی دودی که اطراف سرش بود، هنوز هم پابرجا بود. همان لبخند، همان لباس‌های تیره را به تن داشت. قدمی جلو آمد و مقابلم زانو زد. دستش را جلو آورد و روی گونه‌ام گذاشت. مات ماندم. دیگر ردی از هق‌هقم نمانده بود؛ تنها بغض غریبی بود که ته گلویم را می‌فشرد.
- دستتو بده بهم.
تن صدایش گرم بود، جذاب بود. بی‌اختیار دستم را درون دستش، جایی میان انگشت‌های کشیده‌اش گذاشتم. پوست دستش سرمای مطلوبی داشت. فشاری به دستم وارد کرد و بلند شد. به دنبالش کشیده شدم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ماهی قرمز؛

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا