• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان هوا همیشه ابری نیست | ه.حسینی کابر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع haniehsh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 40
  • بازدیدها 2,352
  • کاربران تگ شده هیچ

haniehsh

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
28/7/24
ارسالی‌ها
44
پسندها
255
امتیازها
1,003
مدال‌ها
2
سطح
2
 
  • نویسنده موضوع
  • #41
ـ توی مهمونی دیدم نیستی منم کنار اون بودم
سرم را پایین انداختم. احساس شرم در وجودم جوانه زده بود و هر لحظه بیشتر گسترش پیدا می کرد.
ـ ببخش
به سرعت سرم را بالا آوردم و به چشمان او که بسیار مسخ کننده بود خیره شدم.
ـ تورو خدا آقا نگید
ـ بازم میگی آقا بی معرفت؟چقدر دیگه التماست کنم که اسمم رو بگی
هل شدم. اصلا توقع این حرف‌ها را نداشتم.
ـ بخدا من میگم..
وسط‌ حرف‌ام پرید و گفت:
ـ قسم نخور برای من فایده نداره چون قبول ندارم، سادات خانم!
بیشتر از قبل دستپاچه شدم. پس من آن همه برایش از باور نکردن به حرف دکترها گفتم، همه‌ش کشک بود!
ـ برات یه هدیه دارم
بر روی نشست اما همچنان دست من را گرفته بود.
ـ اگه آشتی کنی هدیه‌م بهت میدم.
ـ من قهر نیستم و نبودم آق.. زرتشت
با اتمام جمله ام لبخند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 5)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا