نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان آواز ماه خاموش | حمیده نعیمی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Hamiiidehh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 10
  • بازدیدها 152
  • کاربران تگ شده هیچ

Hamiiidehh

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
15
پسندها
42
امتیازها
40
  • نویسنده موضوع
  • #11
دلم را هر بار با این رفتارهایش هزارپاره می‌کرد.

پلک بستم و قطره اشکی گونه‌ی استخوانی‌ام را نوازش کنان پایین غلتید. مگر چه کار کرده بودم که سزاوار چنین خشمی باشم؟

دستم را از روی دهانم برداشته و به رنگ قرمز خون روی انگشت‌هایم خیره شدم. چانه‌ام می‌لرزید اما آهسته و سرد گفتم:

- نگه دار.

در چشم‌هایش هنوز رگه‌هایی از خشم بود که به سمتم چرخید و پرسید:

- چی؟

صدایم را بالاتر بردم و سعی کردم لرزشش را کنترل کنم:

- بهت می‌گم نگه دار. اصلا اشتباه کردم منتظر توی وحشی شدم.

نگاهش ماتم شد و مردمک چشم‌هایش دو‌دو زد.

همیشه همین بود. عصبانیتش زود فروکش می‌کرد. فقط کافی بود اشک و یا صدای بلند من را بشنود.

اما این بار من قصد کوتاه آمدن نداشتم. او هر بار که دست رویم بلند می‌کرد، فقط تنم را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Hamiiidehh

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا