- تاریخ ثبتنام
- 29/8/23
- ارسالیها
- 1,986
- پسندها
- 15,995
- امتیازها
- 40,573
- مدالها
- 21
سطح
25
- نویسنده موضوع
- #321
لحظهای مکث کرد و با کج کردن سرش گفت:
- تشبیه؟ چی هست؟
کمی ابروهایم را درهم کردم.
- مهری؟ تشبیه رو برای ششمیها گفتم، فکر میکردم مثل شعر، اونا رو هم یاد گرفتی، یادت نیست؟
سری بالا انداخت. کلافه لب کج کردم.
- خب ایراد نداره، برو کتاب رو بیار، فکر کنم همهی شعرو همینطوری غلطغلوط حفظ کردی.
ابروهایش را بالا انداخت.
- نه آقا بلدم!
دستم را تکان دادم.
- پاشو برو بیارش ببینم چطور میخونی، بعد ادعا کن!
مهری برای آوردن کتاب از روی تخت بلند شد و من با لذت به او نگاه دوختم. استعداد ویژهای در حفظ کردن شعر داشت، باید روانخوانیاش را هم درست میکردم. با کتاب که روی تخت نشست، گفتم:
- چقدر طول کشید یه دونه شعرشو حفظ کنی؟
شانهای بالا انداخت و من کتاب را برداشتم و ورق زدم.
- نمیدونم، چندبار...
- تشبیه؟ چی هست؟
کمی ابروهایم را درهم کردم.
- مهری؟ تشبیه رو برای ششمیها گفتم، فکر میکردم مثل شعر، اونا رو هم یاد گرفتی، یادت نیست؟
سری بالا انداخت. کلافه لب کج کردم.
- خب ایراد نداره، برو کتاب رو بیار، فکر کنم همهی شعرو همینطوری غلطغلوط حفظ کردی.
ابروهایش را بالا انداخت.
- نه آقا بلدم!
دستم را تکان دادم.
- پاشو برو بیارش ببینم چطور میخونی، بعد ادعا کن!
مهری برای آوردن کتاب از روی تخت بلند شد و من با لذت به او نگاه دوختم. استعداد ویژهای در حفظ کردن شعر داشت، باید روانخوانیاش را هم درست میکردم. با کتاب که روی تخت نشست، گفتم:
- چقدر طول کشید یه دونه شعرشو حفظ کنی؟
شانهای بالا انداخت و من کتاب را برداشتم و ورق زدم.
- نمیدونم، چندبار...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.