- تاریخ ثبتنام
- 5/9/24
- ارسالیها
- 93
- پسندها
- 729
- امتیازها
- 3,713
- مدالها
- 6
سطح
7
- نویسنده موضوع
- #31
انگار توی خلسه ای فرو رفتم هیچ وقت فکر نمیکردم بخوام اینجوری به امینی که روزی جونمو براش میدادم محرم بشم. اونم امینی که اون کارو در حقم کرد و اونجوری جواب عشق و علاقه خالصانه منو داد.
همون لحظه امیر سام با دست زد به پیشونیش که با صدای ضرب دستش برگشتم سمتش که گفت:
- وایی... اشتباهی به جای اینکه صیغه دو ماهه بخونم صیغه سه ماهه خوندم.
همین که اومدم حرفی بزنم حاج آقا و مامور اومدن.
- دخترم چی شد چیکار کردین؟
با خجالت گفتم :
- به این آقا محرم شدم.
بعد از دادن شناسنامه ها بهشون چک کردن و حرفی که مامور گفت حاج آقا گفت:
- خب بابا جان حله.
بعد گذشتن و رفتن برای چک کردن بقیه هنوز حضم همه این اتفاقا و این محرمت اونم به کسی که یک زمانی عزیز ترین فرد زندگیم بود برام سخت بود و توی شک بودم.
با زنگ...
همون لحظه امیر سام با دست زد به پیشونیش که با صدای ضرب دستش برگشتم سمتش که گفت:
- وایی... اشتباهی به جای اینکه صیغه دو ماهه بخونم صیغه سه ماهه خوندم.
همین که اومدم حرفی بزنم حاج آقا و مامور اومدن.
- دخترم چی شد چیکار کردین؟
با خجالت گفتم :
- به این آقا محرم شدم.
بعد از دادن شناسنامه ها بهشون چک کردن و حرفی که مامور گفت حاج آقا گفت:
- خب بابا جان حله.
بعد گذشتن و رفتن برای چک کردن بقیه هنوز حضم همه این اتفاقا و این محرمت اونم به کسی که یک زمانی عزیز ترین فرد زندگیم بود برام سخت بود و توی شک بودم.
با زنگ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.