• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان اعتزالی ناعادلانه | نفس شاهپوری کاربر انجمن یک رمان

nafas.sh

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/6/20
ارسالی‌ها
45
پسندها
260
امتیازها
1,003
مدال‌ها
2
سن
21
سطح
2
 
  • نویسنده موضوع
  • #21
پدرم کنار جعبه ایستاده، نگاهش میان مدادها و صورتم در رفت‌وآمد است، انگار دنبال جمله‌ای می‌گردد که جو متشنج اتاق را تغییر بدهد، با لحنی که میان شوخی و جدیت سرگردان است، سکوت را کنار می‌گذارد.
- دیگه داری پیر می‌شی، وقتشه بری دنبال آرزوی بچگیات، انقدر پشت گوش نندازش. ما برعکس خیلی از خانواده‌ها گفتیم هرجور راحتی، همونو برو؛ ولی خودت انتخاب کردی بری برنامه‌نویسی. همون‌جا بود که فهمیدم مامانت رو بیشتر از من دوست داری. وگرنه پزشکی می‌خوندی، همکار خودم می‌شدی. الکی می‌گی من رو بیشتر دوست داری.
نگاهم را از جعبه نمی‌گیرم، فقط با صدایی که انگار از تهِ خستگی می‌آید، جوری که خودم هم به جوابم باور ندارم می‌گویم:
- پزشکی اذیتم می‌کرد، برنامه‌نویسی هم راحت‌تره، هم پول توشه.
مکث می‌کنم، نه برای فکر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

موضوعات مشابه

عقب
بالا