Hilary کاربر حرفهای کاربر حرفهای تاریخ ثبتنام 2/4/17 ارسالیها 2,253 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 سطح 0 12/4/17 نویسنده موضوع #101 باید سه هزار سال کز چشمه خور یا کان گهر گردد یا معدن زر شاها تو به یک سخن کنار و دهنم هم معدن زر کردی و هم کان گهر امضا : Hilary
باید سه هزار سال کز چشمه خور یا کان گهر گردد یا معدن زر شاها تو به یک سخن کنار و دهنم هم معدن زر کردی و هم کان گهر
Hilary کاربر حرفهای کاربر حرفهای تاریخ ثبتنام 2/4/17 ارسالیها 2,253 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 سطح 0 12/4/17 نویسنده موضوع #102 ای پور خطیبب گنجه پندی بپذیر بر تخت طرب نشین به کف ساغر گیر از طاعت و معصیت خدا مستغنیست باری تو مراد خو ز عالم برگیر امضا : Hilary
ای پور خطیبب گنجه پندی بپذیر بر تخت طرب نشین به کف ساغر گیر از طاعت و معصیت خدا مستغنیست باری تو مراد خو ز عالم برگیر
Hilary کاربر حرفهای کاربر حرفهای تاریخ ثبتنام 2/4/17 ارسالیها 2,253 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 سطح 0 12/4/17 نویسنده موضوع #103 با لاله رخان باغ سرو از سر ناز میکرد ز شرح قد خود قصه دراز از باد صبا چو وصف قدت بشنید ز آوازهٔ قامت تو آمد به نماز امضا : Hilary
با لاله رخان باغ سرو از سر ناز میکرد ز شرح قد خود قصه دراز از باد صبا چو وصف قدت بشنید ز آوازهٔ قامت تو آمد به نماز
Hilary کاربر حرفهای کاربر حرفهای تاریخ ثبتنام 2/4/17 ارسالیها 2,253 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 سطح 0 12/4/17 نویسنده موضوع #104 از بس که کند زلف تو با روی تو ناز بیم است که از رشک کنم کفر آغاز من بندهٔ بادی شوم ای شمع طراز کو زلف تو را ز روی بر دارد باز امضا : Hilary
از بس که کند زلف تو با روی تو ناز بیم است که از رشک کنم کفر آغاز من بندهٔ بادی شوم ای شمع طراز کو زلف تو را ز روی بر دارد باز
Hilary کاربر حرفهای کاربر حرفهای تاریخ ثبتنام 2/4/17 ارسالیها 2,253 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 سطح 0 12/4/17 نویسنده موضوع #105 دلدار کلهدوز من از روی هوس میدوخت کلاهی ز نسیج و اطلس بر هر ترکی هزار زه میگفتم با آنکه چهار تَرَک را یک بس امضا : Hilary
دلدار کلهدوز من از روی هوس میدوخت کلاهی ز نسیج و اطلس بر هر ترکی هزار زه میگفتم با آنکه چهار تَرَک را یک بس
Hilary کاربر حرفهای کاربر حرفهای تاریخ ثبتنام 2/4/17 ارسالیها 2,253 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 سطح 0 12/4/17 نویسنده موضوع #106 در یافتم آخر ز قضاش را به شبش صد بوسه زدم بر لب همچون رطبش او خواست که دشنام دهد حالی من دشنام به بوسه در شکستم به لبش امضا : Hilary
در یافتم آخر ز قضاش را به شبش صد بوسه زدم بر لب همچون رطبش او خواست که دشنام دهد حالی من دشنام به بوسه در شکستم به لبش
Hilary کاربر حرفهای کاربر حرفهای تاریخ ثبتنام 2/4/17 ارسالیها 2,253 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 سطح 0 12/4/17 نویسنده موضوع #107 در رهگذری فتاده دیدم مستش در پاش فتادم و گرفتم دستش امروز از آن هیچ نمیآید یاد یعنی خبرم نیست ولیکن هستش امضا : Hilary
در رهگذری فتاده دیدم مستش در پاش فتادم و گرفتم دستش امروز از آن هیچ نمیآید یاد یعنی خبرم نیست ولیکن هستش
Hilary کاربر حرفهای کاربر حرفهای تاریخ ثبتنام 2/4/17 ارسالیها 2,253 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 سطح 0 12/4/17 نویسنده موضوع #108 من تازهگلی که نباشد خارش یا بلبل خوشگو که بود غمخوارش بازی که سر دست شهان جاش بود در دام تو افتاد نکو میدارش امضا : Hilary
من تازهگلی که نباشد خارش یا بلبل خوشگو که بود غمخوارش بازی که سر دست شهان جاش بود در دام تو افتاد نکو میدارش
Hilary کاربر حرفهای کاربر حرفهای تاریخ ثبتنام 2/4/17 ارسالیها 2,253 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 سطح 0 12/4/17 نویسنده موضوع #109 آن دیده که دیدن تو بودی کارش از گریه تباه میشود مگذارش وان دل که بتو بود همه بازارش در حلقهٔ زلف توست نیکو دارش امضا : Hilary
آن دیده که دیدن تو بودی کارش از گریه تباه میشود مگذارش وان دل که بتو بود همه بازارش در حلقهٔ زلف توست نیکو دارش
Hilary کاربر حرفهای کاربر حرفهای تاریخ ثبتنام 2/4/17 ارسالیها 2,253 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 سطح 0 12/4/17 نویسنده موضوع #110 در ره چو بداشتم به سوگندانش از شرم عرق کرد زخ خندانش پس بر رخ زرد من بخندید به لطف عکس رخ من فتاد بر دندانش امضا : Hilary
در ره چو بداشتم به سوگندانش از شرم عرق کرد زخ خندانش پس بر رخ زرد من بخندید به لطف عکس رخ من فتاد بر دندانش