Hilary کاربر حرفه‌ای سطح 0 ارسالی‌ها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #111 ترکم چو کمان کشید کردم نگهش دیدم مه و عقربی به زیر کلهش مه بود رخش عقرب زلف سیهش وز عقرب در قوس همی رفت مهش امضا : Hilary
ترکم چو کمان کشید کردم نگهش دیدم مه و عقربی به زیر کلهش مه بود رخش عقرب زلف سیهش وز عقرب در قوس همی رفت مهش
Hilary کاربر حرفه‌ای سطح 0 ارسالی‌ها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #112 ای عقرب زلفت زده برجانم نیش تیر قد تو مرا برآورده ز کیش شد خط تو توقیع سلاطین ز آن روی سرخ است و توکلت علی الله معنیش امضا : Hilary
ای عقرب زلفت زده برجانم نیش تیر قد تو مرا برآورده ز کیش شد خط تو توقیع سلاطین ز آن روی سرخ است و توکلت علی الله معنیش
Hilary کاربر حرفه‌ای سطح 0 ارسالی‌ها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #113 در دبستان دوش از غم و شیون خویش می‌گشتم و می‌گریستم بر تن خویش آمد گل سرخ و چاک زد دامن خویش و آلود اشکم همه پیراهن خویش امضا : Hilary
در دبستان دوش از غم و شیون خویش می‌گشتم و می‌گریستم بر تن خویش آمد گل سرخ و چاک زد دامن خویش و آلود اشکم همه پیراهن خویش
Hilary کاربر حرفه‌ای سطح 0 ارسالی‌ها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #114 من مهستی‌ام بر همه خوبان شده طاق مشهور به حسن در خراسان و عراق ای پور خطیب گنجه از بهر خدا مگذار چنین بسوزم از درد فراق امضا : Hilary
من مهستی‌ام بر همه خوبان شده طاق مشهور به حسن در خراسان و عراق ای پور خطیب گنجه از بهر خدا مگذار چنین بسوزم از درد فراق
Hilary کاربر حرفه‌ای سطح 0 ارسالی‌ها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #115 تا کی ز غم تو رخ به خون شوید دل و آزرم وصال تو به جان جوید دل رحم آر کز آسمان نمی‌بارد جان بخشای که از زمین نمی‌روید دل امضا : Hilary
تا کی ز غم تو رخ به خون شوید دل و آزرم وصال تو به جان جوید دل رحم آر کز آسمان نمی‌بارد جان بخشای که از زمین نمی‌روید دل
Hilary کاربر حرفه‌ای سطح 0 ارسالی‌ها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #116 ای رنج غم تو برده و خوردهٔ دل اندیشهٔ تو به ناز پروردهٔ دل یاد لب تو نقش نهان‌خانهٔ جان نور رخ تو شمع سراپردهٔ دل امضا : Hilary
ای رنج غم تو برده و خوردهٔ دل اندیشهٔ تو به ناز پروردهٔ دل یاد لب تو نقش نهان‌خانهٔ جان نور رخ تو شمع سراپردهٔ دل
Hilary کاربر حرفه‌ای سطح 0 ارسالی‌ها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #117 زین سان که فتاد هجر در راه ای دل ترسم که نبری جان ز غمش آه ای دل باری چو نه‌ای غائب از آن ماه ای دل عذر من مستمند می‌خواه ای دل امضا : Hilary
زین سان که فتاد هجر در راه ای دل ترسم که نبری جان ز غمش آه ای دل باری چو نه‌ای غائب از آن ماه ای دل عذر من مستمند می‌خواه ای دل
Hilary کاربر حرفه‌ای سطح 0 ارسالی‌ها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #118 ای آروزی روان وای داروی دل با گونهٔ تو گونهٔ گل شد باطل نقش صنم چین به بر توست خجل بُتگر نکند پیکر نقشت … امضا : Hilary
ای آروزی روان وای داروی دل با گونهٔ تو گونهٔ گل شد باطل نقش صنم چین به بر توست خجل بُتگر نکند پیکر نقشت …
Hilary کاربر حرفه‌ای سطح 0 ارسالی‌ها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #119 ای فتنهٔ خاص ای بلای دل عام خورشید فلک روی تو را گشته غلام در بلخ اگر برآئی ای مه بر بام در چاه رفو کند قصب کور به شام امضا : Hilary
ای فتنهٔ خاص ای بلای دل عام خورشید فلک روی تو را گشته غلام در بلخ اگر برآئی ای مه بر بام در چاه رفو کند قصب کور به شام
Hilary کاربر حرفه‌ای سطح 0 ارسالی‌ها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #120 برخیز و بیا که هجره پرداخته‌ام وز بهر تو پردهٔ خوش انداخته‌ام با من به شرابی و کبابی در ساز کین هر دو ز دیده و ز دل ساخته‌ام امضا : Hilary
برخیز و بیا که هجره پرداخته‌ام وز بهر تو پردهٔ خوش انداخته‌ام با من به شرابی و کبابی در ساز کین هر دو ز دیده و ز دل ساخته‌ام
