Hilary کاربر حرفهای سطح 0 ارسالیها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #71 گل ساخت ز شکل غنچه پیکانی چند تا حمله برد به حسن بر تو دلبند خورشید رخت چو تیغ بنمود از دور پیکان سپری کرد سپر هم افکند امضا : Hilary
گل ساخت ز شکل غنچه پیکانی چند تا حمله برد به حسن بر تو دلبند خورشید رخت چو تیغ بنمود از دور پیکان سپری کرد سپر هم افکند
Hilary کاربر حرفهای سطح 0 ارسالیها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #72 شهری زن و مرد در رخت مینگرند وز سوز غم عشق تو جان در خطرند هر جامه که سالی پدرت بفروشد از تو عاشقان به روزی بدرند امضا : Hilary
شهری زن و مرد در رخت مینگرند وز سوز غم عشق تو جان در خطرند هر جامه که سالی پدرت بفروشد از تو عاشقان به روزی بدرند
Hilary کاربر حرفهای سطح 0 ارسالیها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #73 شاهان چو به روز بزم ساغر گیرند بر باد سماع و چنگ چاکر گیرند دست چو منی که پای بند طرب است در چرم نگیرند که در زر گیرند امضا : Hilary
شاهان چو به روز بزم ساغر گیرند بر باد سماع و چنگ چاکر گیرند دست چو منی که پای بند طرب است در چرم نگیرند که در زر گیرند
Hilary کاربر حرفهای سطح 0 ارسالیها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #74 بس جور کز آن غمزهٔ زیبات کشند بس درد کز آن قامت رعنات کشند بر نطع وفا بیار شطرنج مراد آخر روزی به خانهٔ مات کشند امضا : Hilary
بس جور کز آن غمزهٔ زیبات کشند بس درد کز آن قامت رعنات کشند بر نطع وفا بیار شطرنج مراد آخر روزی به خانهٔ مات کشند
Hilary کاربر حرفهای سطح 0 ارسالیها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #75 شب را چه خبر که عاشقان می چه کشند وز جام بلا چگونه می زهر چشند ار راز نهان کنند غمشان بکشد ور فاش کنند مردمانش بکشند امضا : Hilary
شب را چه خبر که عاشقان می چه کشند وز جام بلا چگونه می زهر چشند ار راز نهان کنند غمشان بکشد ور فاش کنند مردمانش بکشند
Hilary کاربر حرفهای سطح 0 ارسالیها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #76 با هر که دلم ز عشق تو راز کند اول سخن از هجر تو آغاز کند از ناز دو چشم خود چنان باز کنی کاندم زده لب به خندهای باز کند امضا : Hilary
با هر که دلم ز عشق تو راز کند اول سخن از هجر تو آغاز کند از ناز دو چشم خود چنان باز کنی کاندم زده لب به خندهای باز کند
Hilary کاربر حرفهای سطح 0 ارسالیها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #77 کس چون تو به عقل زندگانی نکند در شیوهٔ عشق مهربانی نکند ای یار سبک روح ز وصلت امشب شادم اگر این صبح گرانی نکند امضا : Hilary
کس چون تو به عقل زندگانی نکند در شیوهٔ عشق مهربانی نکند ای یار سبک روح ز وصلت امشب شادم اگر این صبح گرانی نکند
Hilary کاربر حرفهای سطح 0 ارسالیها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #78 تا سنبل تو غالیهسائی نکند باد سحری نافهگشایی نکند گر زاهد صد ساله ببیند دستت بر گردن من که پارسایی نکند امضا : Hilary
تا سنبل تو غالیهسائی نکند باد سحری نافهگشایی نکند گر زاهد صد ساله ببیند دستت بر گردن من که پارسایی نکند
Hilary کاربر حرفهای سطح 0 ارسالیها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #79 آن کاتش مهر در دل ما افکند در آب نظر بر رخ زیبا افکند بند سر زلف خویش آشفته بدید پنداشت که کار ماست در پا افکند امضا : Hilary
آن کاتش مهر در دل ما افکند در آب نظر بر رخ زیبا افکند بند سر زلف خویش آشفته بدید پنداشت که کار ماست در پا افکند
Hilary کاربر حرفهای سطح 0 ارسالیها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #80 منگر به زمین که خاک و آبت بیند منگر به فلک که آفتابت بیند جانم بشود ز غیرت ای جان و جهان گر زانکه شبی کسی به خوابت بیند امضا : Hilary
منگر به زمین که خاک و آبت بیند منگر به فلک که آفتابت بیند جانم بشود ز غیرت ای جان و جهان گر زانکه شبی کسی به خوابت بیند