نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان حصار های افروخته | آیلار مومنی کاربر یک رمان

آیلار مومنی

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
333
پسندها
1,883
امتیازها
11,933
مدال‌ها
9
  • نویسنده موضوع
  • #21
رگه‌های سرخ سرامیک روی تلّی از گرد و غبار می‌رقصیدند. پایه‌های میز چوبی اجازه‌ی ادامه‌ی مسیر عصب‌های رقصان را نمی‌داد. میز کوچک و محکمی به نظر می‌آمد. صفحه‌ی شیشه‌ای‌اش رد عبور دستمال گردگیری را نمایان می‌ساخت.
- خانم؟ بهتر هستید؟
نگاه نافذ زن به لب‌های ترک خورده‌ام پاسخی جز یک تکان ساده‌ی سر نداشت. چادرش روی مقنعه ثابت مانده بود و روی ورقی چیزی را یادداشت می‌کرد. لکه‌های روی صورتش را دستی کشید که درب اتاق با ضربه‌ای آرام باز شد.
یزدان و مردی میانسال با البسه‌ی نظامی اجازه‌ی خروج مرا از زن خواستند. زن ایستاده و احترامی به مرد گذاشت و چیزی بلغور کرد و سپس یزدان نگاهش به من افتاد. از جا برخواستم و از اتاق بیرون آمدم.
پشت سرش در راهروی کلانتری قدم‌ می‌زدم و متوجه جملاتش با مرد میانسال...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : آیلار مومنی
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ❁S.NAJM

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 6)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا