نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان گادیم (جلد دوم ساکت نمی‌نشیند) | سیده نرگس مرادی خانقاه کاربر انجمن یک رمان

Nargess128

پرسنل مدیریت
مدیر تالار خانواده
سطح
10
 
ارسالی‌ها
548
پسندها
1,350
امتیازها
9,073
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
نام رمان :
گادیم (جلد دوم ساکت نمی‌نشیند)
نام نویسنده:
سیده نرگس مرادی خانقاه
ژانر رمان:
جنایی، پلیسی، معمایی
کد رمان: 5802
ناظر رمان: Armita.sh Armita.sh


خلاصه:
من قاتلی ملقب به گادیم هستم. وقتی‌که می‌خواهی فردی باشی که دستت برای خطرناک‌ترین کار یعنی خون ریختن نشود، این است که آدم اجبارت می‌کند که به چنین قتلی بزرگ دست بزنی. آن‌ها بودند که مرا تبدیل به قاتلی بی‌رحم و حرفه‌ای کردند. آن‌ها بودند که احساس مرا به خوفناک‌ترین احساس دنیا ترجیح دادند. حالا با این چنین وضع هیبتی، مأموری زیرک آمده است که شاهد تنها رقیب‌ام در این زمینه است. او است که دشمن روزهایم شده است. او است که می‌خواهم تا خرخره گلوی او را بجوم تا بلکه کاخ آرزوهایم را به ویرانی تبدیل نکند. من آمدم تا بایستی کارم را تازه آغاز نمایم و تا کارم را به اتمام نرسانم، همچنان کابوس تاریکی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nargess128

M A H D I S

پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
سطح
20
 
ارسالی‌ها
696
پسندها
9,674
امتیازها
24,973
مدال‌ها
37
  • مدیر
  • #2
Screenshot_۲۰۲۴۱۱۰۹_۲۰۳۳۲۴_Samsung Internet.jpg«به نام داعیه‌ی سر متن‌ها»

نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی، سپاس از انتخاب این انجمن برای منتشر کردن رمان خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید!
قوانین جامع تایپ رمان

آموزش قرار دادن رمان را در تاپیک زیر دنبال کنید.

نحوه‌ی قرار دادن رمان در انجمن برای مطالعه کاربران

و برای پرسش سوالات و اشکالات خود در رابطه با رمان به لینک زیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : M A H D I S

Nargess128

پرسنل مدیریت
مدیر تالار خانواده
سطح
10
 
ارسالی‌ها
548
پسندها
1,350
امتیازها
9,073
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #3

روبه عکاس که درحال عکس گرفتن بود، گفت:
- لطفاً این عکس گرفتن‌های شما کی تموم میشه؟
دست آوینا را گرفت و نیز به او گفت:
- آوینا، امشب که عروسی ما دوتا هست؛ پس بیا باهم فرار کنیم!
آوینا دستش را محکم‌تر گرفت و در گوش‌اش عاشقانه گفت:
- برای سربه‌سر گذاشتن بقیه و به‌خاطر تو، باشه!
آرش بیشتر خود را به آوینا چسباند و باری‌دیگر خود را به آوینا چسباند؛ آوینا در کنار آرش، حس خوبی را به او القا می‌کرد. امشب عروسی‌اش بود و باید برای آرش سنگ‌تمام می‌گذاشت. آوینا آرش را پیش از هرکسی دوست داشت. عشق او را کور کرده بود و نمی‌توانست جلوی پای خود را دریابد. قلب‌اش از شنیدن صدای آرش، به تپش در آمد؛ اما نمی‌دانست که قرار است به جای عشق آرش، آرش کابوس تاریکی‌های او باشد. با قرار گرفتن صدای چلیک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Nargess128
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Armita.sh

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 6)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا