هوالرازق
نام مجموعه: دامان رنج
نام شاعر: تاوان
قالب اشعار: رباعی
مقدمه:
بفهمیدی شدم عاشق، فریبم دادی، دل فرسود
ولی رفتی و بعد از تو مرا طوفان غم پیمود
تو بودی سازی از تکرار و من استاد احسانم
ولیکن آوخ این بخشش فقط درد مرا افزود
•| بسم رب العشق |•
ضمن عرض سلام و خوش آمد خدمت شما شاعر محترم؛ لطفاً قبل از شروع تایپ مجموعه اشعار خود، قوانین بخش را مطالعه کنید. "قوانین بخش اشعار کاربران" ***
پس از ارسال بیست پست در دفتر شعرتان، میتوانید درخواست نقد بدهید و از دیدگاه دیگر کاربران درباره اشعارتان، آگاه شوید. "تاپیك درخواست نقد و بررسی اشعار" *** پس از گذشت بیست پست از دفتر شعرتان، میتوانید درخواست تگ دهید و از کیفیت اشعار خود آگاه شوید....
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
نگارا رفتهای، در دل همی باران غم بارید
در این آوارگی، فکرت، فقط از جان من کاهید
به دستش آمد این فانوس در این کابوس ظلمانی
ز دریا تا به صحراها به رویایت بسی کاوید
رفتهای عشقت ولیکن در دلم ماند که ماند
نام تو ورد لبان شد تا سحر باز بخواند
جان ز کف بریده شد، مرغ ز قفس پریده شد
یاد تو اما چه افسون در دلم داشت بماند
تیغ زهر آلود عشقت را به قلبم کاشتهای
درد آن را تا ابد محصور جانم داشتهای
کام لبهای تو از قند هم به من شیرینتر است
من مسلمانم نگار، چنین جفا انگاشتهای