شعر اشعار به یاد مانده | تاوان کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع T A V A N
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 48
  • کاربران تگ شده هیچ

T A V A N

مدیر تالار طبیعت + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار طبیعت
تاریخ ثبت‌نام
13/2/21
ارسالی‌ها
2,416
پسندها
7,436
امتیازها
28,973
مدال‌ها
22
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
نام مجموعه شعر: در یاد مانده
شاعر: تاوان
قالب: غزل
مقدمه:
ای که یادت اندرین رگ‌های تن دست برده
صبر من از بهر تو جان مرا افشرده
آه ز آن گیسوی تو پیچ و خم ابروی تو
که عیان گشت بر من و هوش مرا در برده
پرسشی کن، حالی پُرس و گر نمی‌دانی بدان
مهر دردی، بند در این سینه به نامم خورده
حال زارم را فقط دوران درکش می‌کند
این هزارتوی نقاب جان مرا افشرده​
 
امضا : T A V A N

Kalŏn

سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
9,974
پسندها
42,036
امتیازها
96,873
مدال‌ها
43
سطح
41
 
  • مدیر
  • #2
•| بسم رب العشق |•
1000015513.jpg

ضمن عرض سلام و خوش آمد خدمت شما شاعر محترم؛ لطفاً قبل از شروع تایپ مجموعه اشعار خود، قوانین بخش را مطالعه کنید.

"قوانین بخش اشعار کاربران"
***
پس از ارسال بیست پست در دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست نقد بدهید و از دیدگاه دیگر کاربران درباره اشعارتان، آگاه شوید.

"تاپیك درخواست نقد و بررسی اشعار"
***
پس از گذشت بیست پست از دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست تگ دهید و از کیفیت اشعار خود آگاه شوید.
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Kalŏn

T A V A N

مدیر تالار طبیعت + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار طبیعت
تاریخ ثبت‌نام
13/2/21
ارسالی‌ها
2,416
پسندها
7,436
امتیازها
28,973
مدال‌ها
22
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #3
گفتم ار عاشق شوم گاهی غمی خواهم کشید
من چه دانستم که بار عالمی خواهم کشید
من چه دانستم درین صحرای بی‌آب و علف
زیر چشمانم به دریا ماتمی خواهم کشید
بی‌تو انگار که زمان رفت و رها شد از قفس
سیر لبخند را با خود به خاتمی خواهم کشید
می‌رود ز دست و بالم شب و روزها پیش و پس
یاد گیسوی تو را به شبنمی خواهم کشید
زهر پنهان در می عشق است اما دلکش است
کشته هم گر می‌شوم زین می دمی خواهم کشید
مرده‌ام شاید ولی هر چند که تدفینی نبود
این چنین مرگی به یاد محرمی خواهم کشید​
 
امضا : T A V A N
  • fuego
واکنش‌ها[ی پسندها] Abra_.

T A V A N

مدیر تالار طبیعت + شاعر انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار طبیعت
تاریخ ثبت‌نام
13/2/21
ارسالی‌ها
2,416
پسندها
7,436
امتیازها
28,973
مدال‌ها
22
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #4
چشم به سوی من کشید، عشق به قلب من چکید
صبح چه آهنگی نواخت، در گیسوان او دوید
قلبِ مرا داد تکان این موجِ عشقِ خون فشان
تیر به زهر کرده نشان، عقل و روانم را درید
تیر به جان من نشست، شیشه‌ی عمرم را شکست
رفت و ز من دست گسست، باران مِهرم را ندید
انگار قصد جان بداشت که بذر به قلب من بکاشت
طرح به بوم دل نگاشت، ریشه‌ی آن عشق را بُرید
جور و جفا بود ساز او، جان مرا فرسوده او
کام دلم نگشود از او، درد به روح خود دمید​
 
امضا : T A V A N
  • Clap
واکنش‌ها[ی پسندها] Abra_.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 4)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا