شعر مجموعه اشعار بغضی میان واژگان | خانومِ اِل کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع خانومِ اِل
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 4
  • بازدیدها 48
  • کاربران تگ شده هیچ

خانومِ اِل

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
27/7/22
ارسالی‌ها
180
پسندها
509
امتیازها
2,933
مدال‌ها
5
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
بنام او که مرا در میان کلمات خلق کرد•

نام شعر: بغضی میان واژگان
نام شاعر: خانومِ اِل
قالب: سپید

مقدمه:
واژگانم را درد بخوان،
که در میان هر کلمه، زخمی نهفته است.
در کدامین سکوت، واژه‌ها به این اندازه گم شده‌اند؟
گاهی خودم هم نمی‌دانم،
که این شعرها از دل من می‌جوشند یا از گلویم.
شاید آنچه می‌خوانی، فقط صدای بغضی است که میان واژه‌ها گم شده،
یا شاید شعله‌ای که در آن، امید و اندوه به یک اندازه می‌سوزند.

پاره‌ای از ماه بودی یا خودش؟
سوالی که هیچ‌گاه نه در دل شب،
و نه در بیداری روز،
جوابی نخواهد یافت.
فقط سکوت است که در پاسخ به آن،
می‌لرزد میان واژه‌هایی که هنوز از بیان حقیقت باز مانده‌اند.
 
امضا : خانومِ اِل
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Kalŏn

Kalŏn

سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,105
پسندها
42,165
امتیازها
96,873
مدال‌ها
43
سطح
41
 
  • مدیر
  • #2
•| بسم رب العشق |•

1000015513.jpg

ضمن عرض سلام و خوش آمد خدمت شما شاعر محترم؛ لطفاً قبل از شروع تایپ مجموعه اشعار خود، قوانین بخش را مطالعه کنید.

"قوانین بخش اشعار کاربران"
***
پس از ارسال بیست پست در دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست نقد بدهید و از دیدگاه دیگر کاربران درباره اشعارتان، آگاه شوید.

"تاپیك درخواست نقد و بررسی اشعار"
***
پس از گذشت بیست پست از دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست تگ دهید و از کیفیت اشعار خود آگاه شوید.
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Kalŏn

خانومِ اِل

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
27/7/22
ارسالی‌ها
180
پسندها
509
امتیازها
2,933
مدال‌ها
5
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #3


واژه‌ها را که کنار هم می‌چینم،
ردی از گریه بر صفحه می‌ماند.
حروف، زخمی‌اند،
کلماتی که از گلویم عبور نکردند،
اما روی کاغذ جان دادند.

شب که می‌شود،
دردها بی‌صدا در واژه‌ها حلول می‌کنند،
و هر شعر،
مرثیه‌ای می‌شود برای نگفته‌ها.

کسی چه می‌داند؟
شاید همین خط‌ها،
آخرین رد پای بغضی باشند
که هیچ‌گاه فرصت شکستنش نبود.
 
امضا : خانومِ اِل

خانومِ اِل

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
27/7/22
ارسالی‌ها
180
پسندها
509
امتیازها
2,933
مدال‌ها
5
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #4

اما تو ندانستی...
من تمام نوشته‌هایم را برای تو نوشتم،
هر واژه زخمی از نامت بود،
هر سطر، سایه‌ای از حضورت.

تویی که بغض در کلماتم شدی،
سنگینی نامت بر گلویم نشست،
حروف، یک‌به‌یک
در تلاطم اندوه فرو رفتند،
و هیچ جمله‌ای نتوانست
از این سکوت عبور کند.

می‌خواستم فریاد بزنم،
اما واژه‌هایم،
تنها به زمزمه‌ای بی‌صدا بدل شدند،
خطوطی که تو هیچ‌گاه نخواندی،
و بغضی که دیگر هیچ‌وقت،
شکسته نشد.
 
امضا : خانومِ اِل

خانومِ اِل

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
27/7/22
ارسالی‌ها
180
پسندها
509
امتیازها
2,933
مدال‌ها
5
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
مرا به یاد آر،
آن هنگام که در ازدحام دنیا
گمان کردی هیچ‌کس
میان این هشت میلیارد آدم،
شیفته‌ی تو نیست.

من همان سایه‌ای بودم
که در تمام نبودن‌هایت زیسته‌ام،
همان واژه‌ی خاموش،
که نامت را در دلش پنهان کرد.

تو ندیدی،
اما من در هر نگاه،
در هر سکوت،
در هر سطرِ ناگفته،
خودم را برایت نوشتم.

و حالا،
که دیگر حتی خاطره‌ای از من
بر دیوار ذهن تو نمانده است،
من هنوز،
در میان این واژه‌ها
برای تو نفس می‌کشم.
 
امضا : خانومِ اِل

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 7)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا