- تاریخ ثبتنام
- 11/12/18
- ارسالیها
- 2,464
- پسندها
- 65,588
- امتیازها
- 64,873
- مدالها
- 26
- سن
- 24
- نویسنده موضوع
- #21
صفحه به صفحه را با چنان جزئیات و دقتی میخواند که گویی میخواست سنگریزه از میان خرمن دانههای گندم جدا کند. وقتی به لیا رسید، سرعتش به کندی حرکت لاکپشت بود. دنبال راهی میگشت. نشان یا هر کلمهای که بتواند راهش را روشن کند. حس میکرد چیزی را در داستان گم کرده، جای خالی و شکاف بزرگی وجود داشت. گویی ادویهی اصلی و مخصوص طبخ غذایی را نزده باشند. هرجمله را با ولعی عجیب بو میکشید، لمس میکرد، نگاه میکرد و از بر میشد. نقشهی سارین چه بود؟ برای چه تمام جشن را با حواسی پرت میگذراند و دنبال چه بهانهای میگشت که از نقشهاش بگذرد؟ آویس کجا غیب شده بود؟ چرا از زمان پیدا شدن لیا، دیگر هیچ رد و نشانی از او نمیتوانست در داستان پیدا کند؟ آویس هم در نقشهی پنهان سارین دخالت داشت؟ یک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش