- تاریخ ثبتنام
- 9/3/25
- ارسالیها
- 161
- پسندها
- 358
- امتیازها
- 1,963
- مدالها
- 4
- نویسنده موضوع
- #101
زیبا بود و شاید خندهدار بودم اما به نظرم، به وایب شخصیتی که در همان ملاقات قدیمی از او برداشت کرده بودم، میآمد.
- الان کجاست؟
مهدیه که انگار خیالش راحت شده بود قرار نیست واکنش فراانتظاری داشته باشم، نفس راحتی کشید و سبکبالتر جواب داد:
- تحت بازداشت خونگیه؛ دقیق نمیدونم اما انگار مدارکی پیدا شده که نشون میده در یه سری خلافهای کوچیک با شارایل همکاری داشته... وکیلش دنبال کارهاشه و البته، به خاطر همکاری سر ماجرای تو و بعدش، یه سری امتیازات براش قائل شدن، اومده بود دیدنت و... حقیقتا دوست داشت وقتی بیدار شدی، بدونه مایل به دیدنش هستی یا نه که اگه مشکلی نداری، به دیدنت بیاد.
مهدیه جملهاش را با احتیاط به پایان رساند. گویی از جواب منفیام میترسید. حق میدادم...
- الان کجاست؟
مهدیه که انگار خیالش راحت شده بود قرار نیست واکنش فراانتظاری داشته باشم، نفس راحتی کشید و سبکبالتر جواب داد:
- تحت بازداشت خونگیه؛ دقیق نمیدونم اما انگار مدارکی پیدا شده که نشون میده در یه سری خلافهای کوچیک با شارایل همکاری داشته... وکیلش دنبال کارهاشه و البته، به خاطر همکاری سر ماجرای تو و بعدش، یه سری امتیازات براش قائل شدن، اومده بود دیدنت و... حقیقتا دوست داشت وقتی بیدار شدی، بدونه مایل به دیدنش هستی یا نه که اگه مشکلی نداری، به دیدنت بیاد.
مهدیه جملهاش را با احتیاط به پایان رساند. گویی از جواب منفیام میترسید. حق میدادم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.