متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار اولین بار کی و کجا بارفیقات اشنا شدی ؟؟؟؟

  • نویسنده موضوع Ashk
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 24
  • بازدیدها 816
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

R_MāN'8

کاربر حرفه‌ای
سطح
8
 
ارسالی‌ها
1,766
پسندها
51,247
امتیازها
64,873
مدال‌ها
10
  • محروم
  • #11
تو کتک کاریـ
 
امضا : R_MāN'8

D O N Y A

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
426
پسندها
6,246
امتیازها
23,673
مدال‌ها
17
  • #12
سوم دبستان که بودم باهاش آناشدوم تا شیشم باهم کل کلو دعوا داشتیم ولی شیشم باهم دوست شدیم تا الان
 
امضا : D O N Y A

NARGES.A

رفیق جدید انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
70
پسندها
1,993
امتیازها
12,773
مدال‌ها
9
سن
20
  • #13
پیش دبستانی بودم موقعی که معلممون گفت کی می تونه آیت الکرسی رو از حفظ بخونه
 
امضا : NARGES.A
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] 13.1.20

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • #14
خونه پدربزگامون باهم دوست شدیم و تا الان هم دوستیم:)
الانم منتظرشم چون میخواد بیاد پیشم:)
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

M.Fakher

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
2,584
پسندها
38,804
امتیازها
66,873
مدال‌ها
40
سن
21
  • #15
شیش ساله بودم دم در خونمون بود
داشت بستنی میخورد
(اینو با توجه به حافظه ام یادم نمیاد خود دوستم گفت اینطوری بوده)
 
امضا : M.Fakher

#Jeiran#

ویراستار آزمایشی
سطح
0
 
ارسالی‌ها
35
پسندها
795
امتیازها
4,823
  • #16
اولش هر چهار نفرشونو بعد جلسه آزمون تیزهوشان دیدم که بعد همه مون قبول شدیم تو مدرسه از هم خیلی بدون میومد اصلا هم فکر نمی کردم باهاشون دوست بشم اینقدر که ازشون بدم میومد
.....
آب یخ رو روش خالی کردم افتاد دنبال باهم دوست شد
....
اینقدر با هم تو انجمن حرف زدیم که شد آبجی یکی یه دونم​
 
امضا : #Jeiran#

saba_maleke

کاربر نیمه فعال
سطح
10
 
ارسالی‌ها
533
پسندها
2,500
امتیازها
12,773
مدال‌ها
12
  • #17
پیارسال اوایل مهر تو مدرسه
دوست شدیم ولی چهار سال هم مدرسه ای بودیم
 
امضا : saba_maleke
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *Soheyla*

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,146
پسندها
29,548
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • #18
تو مدرسه سر زنگ والیبال، یار کشی کردیم من شدم کاپیتان که از اون روز به بعدهم تیمی‌هام شدن رفیق فابم
 
امضا : *Soheyla*
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Sepideh.T

Arian_girl

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
48
امتیازها
33
  • #19
با نیلو و آنا تو دستشویی های پارک آشنا شدم. در دستشویی روم قفل شده بود. کمکم کردن بیام بیرون. سال بعدشم توی دبیرستان همکلاسیم شدن. کاملا اتفاقی
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Sepideh.T

Sepideh.T

کاربر برتر
سطح
30
 
ارسالی‌ها
2,443
پسندها
18,979
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
  • #20
تو مهد قرآن با یکی شون
اون دو تای دیگه هم اول ابتدایی
بقیه هم پیش دبستانی
یکیشم کلاس هفتم
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا