وقتی بچه بودم دوس داشتم با پسرِدوستِ بابام ازدواج کنمـ :| (ناگفته نماند اون بحث رو پیش کشید)
وقتی بچه بودم دوس داشتم مامان بابام نصفه شب منو ببرن تو ی جنگل تاریک ول کنن,منم مثل گرتل انقد برم تا به کلبهء شکلاتی برسم!
وقتی بچه بودم چه خالی بازیـ ها و دکتر بازیـ هاییـ ک نکردیم با دخترعموم و دوستم :|
وقتی بچه بودم دوس داشتم پلیس شم ولی بعدا فهمیدم تو ایران نمیتونم به درجه ای ک میخوام برسم : )
وقتی بچه بودم یبار شب یلدا فومِ کاردستی رو با کبریت روشن کردم؛ بعد از دستم افتاد فرشمون آتیش گرفت!!
کلا خدایی بود من از بچگی به مرحلهء نوجوونی رسیدم