• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

ویژه رمان اُربیت | نگار 1373 نویسنده انجمن یک رمان

نگار 1373

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
3/9/17
ارسالی‌ها
1,467
پسندها
20,751
امتیازها
42,073
مدال‌ها
26
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #71
و با لجبازی راهم را به طرف آشپزخانه کج کردم. نه حوصله‌ی تحمل کردن اخم‌‌های در هم رفته‌ی شارلوت را داشتم، نه بحث کردن با چارلز یا کنار آمدن با توماس. گرسنگی هم معضل دیگری بود که تا قند به مغزم نمی‌رسید، توانایی آسیب رساندن به هر کسی که مخالفم بود را داشتم.
سر و صدای هر سه نفر به جز پروفسور بلند شد، چون پروفسور چانگ داشت چرت می‌زد و ظاهراً حتی برایش اهمیت نداشت که هنوز هم زنده بود و نفس می‌کشید. از دور می‌شنیدم که شارلوت داشت با صدای پچ‌پچ مانندی با توماس جر و بحث می‌کرد و من هم انگار‌ که اتفاقی نیافتاده باشد، در حال تحویل گرفتن فنجان قهوه‌ از دست جیکوب بودم. جیکوب به ازای هر اخلاق غیر قابل تحملی که داشت، این یک اخلاق خوب را هم داشت که معتقد بود زمان معقولانه‌ی صرف هر وعده‌ی غذایی باید...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : نگار 1373

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا