نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده اشعار طنز

  • نویسنده موضوع narcissus
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 240
  • بازدیدها 11,007
  • کاربران تگ شده هیچ

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #141
#شعر_طنز

ای مرحمت و وفا کجائی؟
ای دوستی و صفا کجائی؟

از چشم تمام خلق رفتی
ای پاکی و ای حیا کجائی؟

ای رشته آبروی و عزت
ای رفته ز دست ما کجائی؟

رندان سر سفره ی مرادند
گویند که: اشتها کجائی؟

کم روئی من بلای من شد
ای روی چو سنگ پا، کجائی؟

کارم به اداره ای فتاده است
ای رشوه‌ی ناقلا کجائی؟

دردم ز رَهِ صواب هرگز
درمان نشد؛ ای خطا، کجائی؟

تا درس تلوّنم دهی باز
ای بوقلمون، بیا، کجایی...!

#ابوالقاسم_حالت
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #142
#شعر_طنز

رحمت به آن کسی که دلی شاد می کند
دلمرده را ز رنج و غم آزاد می کند

بی معرفت ، به محفل ارباب معرفت
خود را بدون هیچ سبب ، باد می کند

دانشور آن کسی ست که درهر شرایطی
جو صفا و مردمی ایجاد می کند

در "اهدنا الصراط" به جای حضور قلب
غافل فقط ملاحظه ی "صاد" می کند

دانا به کوه غصه و غم خنده می زند
نادان ز رنج مختصری داد می کند

این بیت را که گفت ندانم که گاه گاه
آن را دلم چو خاطره ای یاد می کند

" دارد هزار درٌ صدف و دم نمی زند
یک بیضه مرغ دارد و فریاد می کند"

#مهدی_کرمانی
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #143
#شعر_طنز

چهره ها درهم و برهم شده است
سهم خوشبختی ِ ما کم شده است

لاکتابی که شده اهل کتاب
به خیال خودش آدم شده است!

تا به لوحی برسد، صدها بار
پیش پای رفقا خم شده است

پاچه خاری و دغلبازیِ او
موجب نفرت عالم شده است

دُم در آورده میانِ شُعرا
قافش از قافیه محکم شده است

دهنش مثل گسل وا مانده
سخنش زلزله بم شده است

دلبران دور و بَرش می لولند
هر چه فرموده فراهم شده است!

سارق زمزمه های ادبی
چه گرانقدر و مکرم شده است

نه که در شعر و ادب، در دزدی
دیگر استاد مسلم شده است..!

#راشد_انصاری
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #144
#شعر_طنز

پسر تاجر من، رفتي اگر كشور چين
تا كني وارد از آن خطه به ميهن ماشين

نرو اطراف پكن چون كه گرانست آنجا
برو (جينان) و بخر خودروي قيمت پائين

به فروشنده بگو كشور من ايرانست
تا كند امر تو را از دل و جانش تمكين

بايد اينگونه مهيا بكند جنست را
تا شود كام تو از سود فراوان شيرين

جاي اگزوز بزند لوله پليكا حتماً
سپرش را بزند روي اتاقش با پين

دست دوم بكند تعبيه اجزاي موتور
يا كه از كهنه حلب نيز بسازد كابين

با تقلب بكند قيمت آن را كمتر
در عوض بهتر و بهتر كند آن را آذين

پسرم پند مرا از دل اگر گوش كني
مي تواند كه بلندت كند از روي زمين

ولي آنجا پسرم كشور كفرست و نفاق
نكند غافل و بي بهره بماني از دين

قبل از اين ها همه البته نمازست اولي
تا كند سود تو را ايزد منان تضمين

نكند چشم تو افتد به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #145
#شعر_طنز

گر بگردی دور و بر را پول پیدا می شود
گرگ باشی بی گمان شنگول پیدا می شود!

پشتِ هر شمشاد یا لای درختِ کاجِ پارک
گر کمی دقت نمایی لول پیدا می شود!

در اداره هی برو بالا و پایین پله را
عاقبت در گوشه ای مسؤول پیدا می شود!

توی داروخانه کپسولت نباشد؛ منتها
توی « ناصرخسرو » آن کپسول پیدا می شود

گر که باشی بهترین حتمن برایت کار هست
قاتلِ خوبی شوی مقتول پیدا می شود!

محوِ ثروتمند در یک باغ یا ویلا نباش
گاه ثروتمند در سلول پیدا می شود!

مالِ مردم را بخور راحت ز چیزی هم نترس
تا زمان محکمه بامبول پیدا می شود!

جنس شاعرها عوض گشته است اکنون و ببین
بینِ جمعِ شاعران سوسول پیدا می شود!

پر انرژی کار دارد می کند یک کارگر
در بساطِ او مگر ردبول پیدا می شود؟

#امیر_حسین_خوش_حال
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #146
#شعر_طنز

با جان و دلم یکسره محشور کتاب است
این یار وفا پيشه ي مشهور کتاب است

آچار فرانسه همه دیدند، ولیکن
در خانه ی من آلت مذکور کتاب است

هر جا که به مشکل بخورد کار من آنجا
تا حل بشود عامل و مامور کتاب است

من باب مثَل یک پشه وز وز کند و من
با آنچه کنم آن پشه را دور کتاب است

هر جا که هلیمی به سر سفره گذارم
قطعاً ته آن کاسه ی بلغور کتاب است

با پنجه ی خود بر سر جلدش بزنم دف
هی میزنم و همدم تنبور کتاب است

گاهی کنمش لوله و در آن بدمم سور
گاهی نی و گاهی شده شیپور کتاب است

هم جای نمکدان من و فلفل و زیره
گاهی طَبَق کشمش و انگور کتاب است

با آنچه به منقل بزنم باد برایِ
بر پا شدن محشرِ وافور کتاب است

یک پایه ی میزم شده لق آنكه تعادل
بخشيده به آن پایه ی مزبور کتاب است

مي كوبمش آن را به سر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #147
#شعر_طنز

سرِ هر کوچه و بلوار، کتاب
در بیابان و چمن زار، کتاب

کنج هر کافه نشستم دیدم
دست دلداده و دلدار، کتاب

گوشی و تبلت و لپ تاپ که نه
همه را کرده گرفتار، کتاب

زرگری جای جواهر آلات
رفته آورده دو خروار کتاب

چاپ و تیراژ و فروشش بالا
باعثِ رونق بازار، کتاب

صحبت از توسعۀ فرهنگی ست
شده سر لوحه ی هر کار، کتاب

پیتزا از نظر افتاد امّا
ماند با سیلِ خریدار، کتاب

پسرم گریه کنان می خواهد
جای پیراهن و شلوار، کتاب

همسرم در عوضِ مهریه اش
خواست با خواهش و اصرار، کتاب

دکّه‌دارانِ محل آوردند
جای نوشابه و سیگار، کتاب

دزد، ده بار به مالم زده است
رفته برداشته هر بار، کتاب

ناشری پول شماران می‌گفت
متحوّل شده انگار کتاب

وضع صاحب‌اثران هم خوب است
شده با اهل هنر، یار کتاب

پدرم جای دو هکتار...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #148
#شعر_طنز

فروغ باغ و‌ بستانی معلم!
گلستان در گلستانی معلم!

وجودت ، لازم و خیلی ضروری است
شبیه بند تنبانی معلم!

ولی صد حیف که با این همه حُسن
همیشه در پی نانی معلم!

مرا کردی رها از هر چه زندان
اگر چه توی زندانی معلم!

خودت، درمانِ هر دردی و دردت
ندارد هیچ‌ درمانی معلم!

همیشه در کف رفتن به تفریح
به ساحلهای گرگانی معلم!

کلاسِ زوریِ جبرانیِ تو
ندارد هیچ جبرانی معلم!

نبوده ناشی از تعلیم هایت
به هر جا بوده‌ ویرانی ، معلم!

ز محصولات این تعلیم‌ بوده
همین آقای روحانی معلم!

کتک هایی که از دست تو خوردم
نخورده هیچ حیوانی معلم!

زدی من را هزار و خرده ای بار
بدون هیچ عنوانی معلم!

و‌ پرسیدی سؤالاتی که خود هم
جوابش را نمی دانی! معلم!

چه سفت و محکم و‌ جانْ بر کف و‌ سخت
در این اوضاع و دورانی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #149
#شعر_طنز

گرچه گاهی میکند دنیا عبور از کارگر
چرخ این دنیا نمی‌چرخد به دور از کارگر

تا بچسبد نان اربابان و صاحب منصبان
داغ بوده توی هر عصری تنور از کارگر

میخورند و‌میبرند اما نمی‌بیند کسی..
وقت زحمت قدرِ یک ارزن قصور از کارگر

هر زمانی گوشه ای از این جهان آباد شد
کیف و حالش مال بعضی بود و زور از کارگر

از همان دوران آغاز تمدن تا به حال...
حق خوری کردند مشتی بی شعور از کارگر

این جهان مدیون زخم و پینه های دست اوست
تا همیشه چشم بد بادا به دور از کارگر

#رسول_سنایی
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #150
#شعر_طنز

بینِ عالی رتبه ها، بحثِ سیاسی دیدنی ست
اینهمه درباره ی هم ناسپاسی، دیدنی ست

باز هم سیمایِ مِیلی، زخمها را تازه کرد
جنگِ قدرت بین احزابِ سیاسی، دیدنی ست

سقف کج، شالوده کج، دیوارهایِ خانه کج
پرده برداری از این حجمِ قناسی، دیدنی ست

سفره ای پهن است و خویشاوند ها دورِ همند
پای این خوان بودن و حق ناشناسی، دیدنی ست

تا توانستند آن را زیرِ پا له کرده اند
پافشاری روی قانونِ اساسی، دیدنی ست

دائم از اقشارِ مستضعف حمایت می کنند
صحبت از اَیتام با لحنی حماسی، دیدنی ست

دشمنی با غرب را بازی تلقّی کرده اند
بازیِ منچستر و فجر سپاسی، دیدنی ست

جوهر خودکارشان همرنگ خونِ مردم است
این قلم تا می نویسد«دیپلماسی»، دیدنی ست...!

#مصطفی_علوی
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
9
بازدیدها
345
پاسخ‌ها
34
بازدیدها
849
پاسخ‌ها
2
بازدیدها
233
پاسخ‌ها
91
بازدیدها
3,298
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
290
عقب
بالا