نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده اشعار طنز

  • نویسنده موضوع narcissus
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 240
  • بازدیدها 11,007
  • کاربران تگ شده هیچ

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #151
#شعر_طنز

"نازم به ناز آنکه ننازد به ناز خویش
ما را به ناز ناز فروشان نیاز نیست"

هی ناز میفروشد و هی ناز میخری
دیگر در این زمان زَنِ آدم بساز نیست

باید هزار و سیصد و یک سکه ی طلا
مهرش کنی ولی خبری از جهاز نیست

وقتی کلاغ باغ ملاکش قیافه است
علم و شعور خواستگار امتیاز نیست

اصلا کپی برابر اصلش نمیشود
بعد از عمل شبیه خودش سروناز، نیست

پروانه دور شمع نه، چرخد به دور پول
انگار سوز شعله ی ما جان گداز نیست

" من گشته ام نبود، شما هم نگرد نیست"
چون جوجه مرغ خوشگل همسایه غاز نیست

مجنون! نکن دو شاخه ی خود در پریز برق
اول تو مطمئن بشو برق سه فاز نیست

دارد اجاق روشن من کور میشود
زیرا که پای سفره ی من نفت و گاز نیست

وقتی که میل و شهوت مجنون عقیم شد
چاره نه قُوّتو، نه رطب، نه پیاز نیست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #152
#شعر_طنز

عجب مدار اگر باده نوش خواهندت
که م**س.ت و بیخبر از عقل و هوش خواهندت

برای آن که نگردی به کار خود هشیار
همیشه مشتری می فروش خواهندت

برای آنکه زنی پشت پا به مال جهان
مرید صوفی پشمینه پوش خواهندت

ز جنب و جوش به غیر از زیان نخواهی دید
در آن مقام که بی جنب و جوش خواهندت

چو موش باش و به کنجی بمان و جیک مزن
که گربه های سیاسی چو موش خواهندت

برای کیسه ی آن ها اگر که کار کنی
زرنگ و کارکن و سخت کوش خواهندت

اگر که جوش و خروشت به سودشان باشد
بلی همیشه به جوش و خروش خواهندت

پی منافع آنان هوار کن، لیکن
چو نفع خویش بخواهی خموش خواهندت

برای خویش به مانند قاطری آرام
ولی برای رقیبان چموش خواهندت

#ابوالقاسم_حالت
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #153
#شعر_طنز

اگر اوضاع آن دنیا بدستِ این مدیران بود
چنین برنامه هایی دائما در حال اکران بود

بجایِ شیر،از اَنهارِ جنّت،پالم می آمد
پسِ هر تخته سنگی گشتِ نامحسوس پنهان بود

روابط بر ضوابط ارجحیّت داشت،وضعیت
شبیهِ وضع حاکم بر فضایِ چاله میدان بود

ش*ر..اب از سفره خط می خورد،خُم را ضبط می کردند
لباسِ رسمیِ حوریّه ها روبند و تنبان بود

تمامِ کاخها را بین خود تقسیم می کردند
میان میوه ها خوش خور ترینش سیبِ لبنان بود

به ندرت نخبه ها را راه می دادند،اما باز
اگر هم نخبه ای میرفت،نقشش نقشِ غلمان بود

جراید عمدتاً جایی بجز دوزخ نمی رفتند
فقط تنها بهشتی بین مطبوعات،کیهان بود

دو لیوان آبِ ناب از حوضِ کوثر شانزده دینار
برای عده ای این وضعیت مصداقِ دکان بود...

به خود سانسوریِ مزمن گرفتارند شاعرها
اگرنه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #154
#شعر_طنز

ای که خورده بر تن ما کیسه و لیف شما!
مزّه کرده هر کسی داروی تنظیف شما!

ای که روشن می کند تکلیف ما را هر زمان
جوشش بی وقفهء احساس تکلیف شما

شد دمش پیدا خروس، ای حامی بیچارگان
می زند چشمک دلار از گوشهء کیف شما

شد اگر سیمای تاریخم به سیماتان، گریم
حل نشد اما معمّایش ز تحریف شما

این حکایت های منسوخ،این تعاریف عجیب
تا که از آزادی و دین است تعریف شما

شرشرش در حجم مغز ما نخواهد راه یافت
باز هم وارونه هست ای حاسدان، قیف شما...!

#مجید_رحمانی_صانع
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #155
#شعر_طنز

در قید حیاتیم ولیکن چه حیاتی؟
ما زنده از آنیم که یابیم مماتی

هر روز پی لقمه نانیم مداوم
داریم در این کار پسندیده ثُباتی

این عمر سپاریم به تلخی و مرارت
لطفا برسانید به ما شاخه نباتی

از زیر و زبر تحت فشاریم و تو گویی
ایام شده آجر و ما همچو ملاتی

ماندیم به زیر سم اسبان چپاول
گویی که مغول کرده دوباره حملاتی

از بس که نوشتیم ز اوضاع زمانه
یک قطره نماندست بدین لیقه دواتی

هر چند شود قافیه مخدوش ولیکن
شاید که بیابیم پس از مرگ نشاطی..!

#نوید
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #156
#شعر_طنز

«سگي پاي صحرا نشيني گزيد
به خشمي كه زهرش زدندان چكيد

شب از درد بيچاره خوابش نبرد
به خيل اندرش دختري بود خرد

پدر را جفا كرد و تندي نمود
كه آخر تو را نيز دندان نبود؟»

برآشفته شد مرد صحرانشين
بكرد اندر آن دشت، چندي كمين

شد از دور پيدا، سگ سرفراز
به گوشي بلند و به دمبي دراز

زجا جست و دمب درازش گرفت
دمر كرد سگ را و گازش گرفت

سگ بي نوا با تني زخم و زار
ز صحرا نشين كرد آخر فرار

بماليد بر زخم پا، پوزه‌اي
كشيد از سر «بي كسي» زوزه‌اي

بگفتا كه: من اهل يك رنگي ام
خباثت نشد موجب لنگي‌ام

مرا رنج از اين علت بعدي است
كه پنداشتم دوره ی سعدي است!

#ابوالفضل_زرویی
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #157
#شعر_طنز

«سگي پاي صحرا نشيني گزيد
به خشمي كه زهرش زدندان چكيد

شب از درد بيچاره خوابش نبرد
به خيل اندرش دختري بود خرد

پدر را جفا كرد و تندي نمود
كه آخر تو را نيز دندان نبود؟»

برآشفته شد مرد صحرانشين
بكرد اندر آن دشت، چندي كمين

شد از دور پيدا، سگ سرفراز
به گوشي بلند و به دمبي دراز

زجا جست و دمب درازش گرفت
دمر كرد سگ را و گازش گرفت

سگ بي نوا با تني زخم و زار
ز صحرا نشين كرد آخر فرار

بماليد بر زخم پا، پوزه‌اي
كشيد از سر «بي كسي» زوزه‌اي

بگفتا كه: من اهل يك رنگي ام
خباثت نشد موجب لنگي‌ام

مرا رنج از اين علت بعدي است
كه پنداشتم دوره ی سعدي است!

#ابوالفضل_زرویی
@gooodb
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #158
#شعر_طنز

مادرم با پدرم بد شده است
چون شنیده است که مرتد شده است

معصیت های کبیر پدرم
صد و هشتاد مجلد شده است

فحش دادن به جناب ابوی
منبع کسب درآمد شده است

هیچ کس چون که نشد ضامن او
پدرم عازم مشهد شده است

عمه می آمده مهمانی ما
وسط راه مردد شده است

علت این همه معضل این است
که صلاحیت او رد شده است!

#سعید_بیابانکی
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #159
#شعر_طنز

وقتی که زاهدانِ خداجو دنبال مال و جاه می‌افتند
مردم به خنده‌های نهانی، رندان به قاه‌قاه می‌افتند

یک عده اهل مال و منالند، یک عده اهل حیله و حالند
در انتخاب اصلح، مردم، بعضاً به اشتباه می‌افتند

وقت حساب، دانه‌درشتان از فرط التفات به مردم
مثل سه چار دانه گندم در توده‌های کاه می‌افتند

امروزه روز، جمعی از ایشان فرماندهان هنگ خروجند
لب تر کنند خیل پیاده از هر طرف به راه می‌افتند

اما همین گروه سواره، این ساکتانِ عربده‌فرمای
شب‌های بار، با کت و شلوار، در صحن بارگاه می‌افتند

یعنی برای آخر بازی، بسته به موقعیت صفحه
شد این‌طرف،‌ نشد طرف خصم، رسماً به پای شاه می‌افتند

این روزها به دل نه امیدی، نه اشتیاق حرف جدیدی
تنها همین دو رشته اشکند کز چشم گاه‌گاه می‌افتند

عاقل شدیم و گوشه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

حسنا(هکرقلب)

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,509
پسندها
14,699
امتیازها
42,373
مدال‌ها
3
  • #160
#شعر_طنز

قربان جهانی كه در آن جنگ نباشد
مشت و لگد و سيلی و اوردنگ نباشد

از وحشت بمب اتم و توپ و مسلسل
پيوسته به پا خار و به سر سنگ نباشد

باهم نستيزند سپيدان و سياهان
دعوا سر نام و نسب و رنگ نباشد

در باغ وفا مرغ بد آواز نيابيم
در بزم صفا ساز بد آهنگ نباشد

افسار به دست دو سه گمراه نیفتد
ايام به كام دو سه الدنگ نباشد

مادون ز ستمكاری مافوق ننالد
از دست دلی سنگ دلی تنگ نباشد

هر مملكتی تا طلبد حق خودش را
محتاج به صد لشكر صد هنگ نباشد

#ابوالقاسم_حالت
 
امضا : حسنا(هکرقلب)

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
9
بازدیدها
345
پاسخ‌ها
34
بازدیدها
849
پاسخ‌ها
2
بازدیدها
233
پاسخ‌ها
91
بازدیدها
3,298
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
290
عقب
بالا