متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شعرکده مجموعه اشعار عاشقانه

  • نویسنده موضوع saeed371
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 91
  • بازدیدها 3,246
  • کاربران تگ شده هیچ

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #21
دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت
آه از آیینه کـــه تصویـــر تـــو را قاب گرفت

خواستم نوح شوم ، موج غمت غرقم کرد
کشتی ام را شب طوفانی گرداب گرفت

در قنوتـــم ز خدا «عقـل» طلب مــــی کردم
«عشق» اما خبر از گوشه ی محراب گرفت

نتوانست فـــرامــــوش کند مستــــی را
هر که از دست تو یک قطره می ناب گرفت

کـــی بـــــه انداختن سنگ پیاپـی در آب
ماه را می شود از حافظه ی آب گرفت ؟!
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #22
سایه ات سنگین شده چون رفته ام ازیادتو
بیقرارت مانده ام ، با آن همه بیداد تو

بی وفایی می کنی ، گویا فراموشت شده
تا که شیرین میشدی من میشدم فرهاد تو

توی ایوان می نشستم ، روبروی خانه ات
خانه ات آباد بود و خانه ام آباد تو

حال و روزی داشتم ، باکوچه هایت بیوفا
روزگارت شاد بود و روزگارم شاد تو

بوسه بازی های زلفت ، با تمنای نسیم
من تماشا می شدم ، در حنجره فریاد تو

هرزمان ازمشرق شعرم ، نمایان میشدی
با چه شوقی میشدم ، صید رخ صیاد تو

گرچه پیر افتاده ام ، اما خرابت مانده ام
دیده بر در منتظر ، چشم انتظار یاد تو ...
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #23
سرنوشت را باید از سر نوشت
شاید این بار کمی بهتر نوشت

عاشقی را غرقِ در باور نوشت
غُصه ها را قِصه ای دیگر نوشت

از کجا این باور آمد که گفت
گر رَود سَر برنگردد سرنوشت

گل بکاریم از دل گِل گُل بَرآریم
در زمستان در بهاران زیرِ باران

گل بکاریم گر بخواهیم گر نخواهیم
باغبانِ روزگاریم

سرنوشت را باید از سَر نوشت
شاید این بار کمی بهتر نوشت

عاشقی را غرقِ در باور نوشت
غُصه ها را قِصه ای دیگر نوشت

از کجا این باور آمد که گفت
گر رَود سَر برنگردد سرنوشت

گر تو روزی رازِ این بازی بدانی
نکته یِ رمزش بخوانی

لحظه هایِ زندگی چون موج دریاست
گرچه سرد و سخت زیباست

موجِ این دریا گر از پس سرگذشتت
سرنوشتت سرگذشتت

بر فرازِ قله یِ باور سفر کن
بالِ خود را بازتر کن

همچو حافظ پای کوبان و غزل خوان
لشگرِ غم را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #24
کم دعا کن که مـرا از سر تو وا بکند
او خودش خواست تو را در دل من جا بکند

او که خوش داشت دلم را به تو بسپارد و بعد
بنشیند عقب و ... سیر ، تماشا بکند !

عاشقـم کرد که دست از سـر او بـردارم
که مگر درد ِ مـرا درد ، مــداوا بکند

خــواست تا هـر که به غیر ـ تو ... دلم را بزند
و هــوای تــو مــرا این همـه تنها بکند

مثل ماهـی که بیفتد وسط خشکی و آب
تشنه لب باشد و دور از تـو تـقلّا بکند

آه ... ! حسرت به دلـم ماند که یک بار شده
کوچه ی خواب ِ مـرا خواب ِ تــو پیدا بکند

و سـراسیمه ترین صحنه ی کابـوس ِ مـرا
تا خـود صبح ، در آغـوش تو رویـا بکند

بی تو ام ... بی تو ! و تنهایی ِ بی حوصله ام
با خیـال تو محال است مـدارا بکند

طـاقت ِ طاق ِ من انگار مـرا مـی شکند
وای اگـر این در و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #25
دفترم بـاز به نـاز تـو فقط بــاز کنم

سازم از گفتن چشمان تـو دمساز کنم

سوز دل برسر دل ماند و نگویم به کسی

راز دل را بـه لب سرخ تو ابراز کنم
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #26
خنده بر روی لبت هر چه پدیدار شده
قلب دیوانه ی من تشنه ی دیدار شده

شاعرت بودم و هستم غزلم را دریاب
که غمم باز در این واژه تلمبار شده

مضطرب هستم و ای کاش که شاهد بودی
به همین دل که به چشم تو‌گرفتار شده

بر سرم ریخته شد آجر ویرانگی ام
این فرو‌ ریختگی روی من آوار شده

دوریت آمده هر بار مرا آب کند
که دلم سخت از این فاصله بیزار شده

کاش از روزنه ی عشق خودت میدیدی
که‌ دل نشئه ی من با تو چه هوشیار شده
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #27
شده عشقت به کسی بیشتر از حد باشد؟
هرچه خوبی بکنی، با دل تو بد باشد؟

تو به ایمان برسی اینکه کسی جز او نیست
او به عکس تو، به هر چیز مردد باشد؟

تو به هر در بزنی تا که به دست آوریَش
و جوابش به تو یک عمر فقط رد باشد؟

بنشینی دو سه تا شعر بگویی که مگر
یکی از اینهمه، شعری که بخواهد باشد؟

همه دلداده‌ترین فرد تو را بشناسند
او به دل‌سنگ‌ترین فرد زبانزد باشد؟

شده از نم‌نمِ باران دلت خیس شوی؟
دائماً مشق تو "آن مرد نیامد" باشد؟

تو ندیدی که چه سخت است بیبینی عشقت
پیش چشمان تو با او که نباید، باشد

چه کنم با دل دیوانه که با اینهمه باز
سعی دارد که به این عشق مقید باشد...
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #28
رفتی و دل را رها کردی ولی آزاد نه
دست هایت رفت از دستم ولی از یاد نه

لحظه آخر شنیدی حرفایم را ولی
گفتنی ها در نگاهم بود در فریاد نه

عشق دنیای مرا از من گرفت و دلخوشم
زندگی را پای عشقت داده ام، بر باد نه

رفته ای و ردپایت در نگاهم مانده است
روز و شب با خاطراتت دلخوشم، دلشاد نه

از من ایمان برده ای از دیگران دل می بری
هر چه می خواهی ببر! اما مرا از یاد نه،،،؟

 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #29
خسته ام اما بخواهی تکیه
گاهت می شومِ
بین تنهایی ادمها پناهت می شوم
یک شب از دنیا به عشقت
دست خود را می کشم
در هوای خانه ای تاریک
ماهت می شوم
تا نگاهم می کنی از شوق
می لرزد دلم
خیره در اینه ی چشم. سیاهت
می شوم
با تو دنیا تیره و تاریک باشد
خوش است
تو فقط عاشق بمان ...فانوس
راهت می شوم
گاه ابرم گاه باران گاه شیرین ...
گاه تلخ
همدل و حال و هوای گاه
گاهت می شوم....

 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #30
آمدم در نگهت جان بسپارم ، که نشد
بر لبت حادثه ی بوسه بکارم ، که نشد

آمدم خیره به چشمان سیاهت شوم و
رمز آرامش خود را بشمارم که نشد

چه کنم طایفه من همه شاعر بودند
تا شود شعر، همه ایل و تبارم، که نشد

آمدم تا که مگر فاصله را خط بزنم
بس که از فاصله هایم گله دارم، که نشد

آمدم تا که مگر عشق به سامان برسد
زیر جمع من و تو، ما بگذارم، که نشد

چه کنم شاعر و تنهایی و غم، مآنوسند
آمدم اشک بر این شعله ببارم ،که نشد

آمـدم تا کـه مگر عشق به خلوت ببرم
من که درخلوت خودجزتو ندارم، که نشد

آمـدم غنچه ی لب های تو را شعر کنم
یک دل خسته به دستت بسپارم ،که نشد

 
امضا : Niloo.j

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
9
بازدیدها
339
پاسخ‌ها
34
بازدیدها
834
پاسخ‌ها
2
بازدیدها
228
پاسخ‌ها
240
بازدیدها
10,920
پاسخ‌ها
7
بازدیدها
194
پاسخ‌ها
182
بازدیدها
3,016
عقب
بالا