متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

تاپیک جامع لغات کاربردی زبان انگلیسی

ISET1

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
3,776
پسندها
14,495
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #1
صور اشتباه: در خصوص تاریخچه کلمه news شاید شنیده باشید که این کلمه از چهار جهت (north, east, west, south) بوجود آمده است ولی این چیزی بیش از یک افسانه نیست.

استفاده از این کلمه به حدود قرن 14 بر می گردد. در حقیقت کلمه news تحت تاثیر کلمه فرانسوی nouveau قرار گرفته است؛ این کلمه به معنای جدید (new) است. وقتی که کلمه nouveau (برای جنسیت مونث) جمع بسته می شود (یعنی nouvelles) به معنی news (اخبار) است. در زبان انگلیسی این خیلی کم اتفاق افتاده است که یک اسم به مرور زمان به یک صفت تبدیل شده باشد و این در خصوص کلمه news صدق می کند. news از کلمه new بوجود آمده است. البته این بدین معنی نیست که کلمه new شکل مفرد کلمه news است؛ کلمه news به معنی اخبار است و با برداشتن s در...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Aedan

ISET1

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
3,776
پسندها
14,495
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #2
☘️☘️☘️ اسامی سبزیجات در زبان انگلیسی

Leek…………..…….تره
Spinach…….….اسفناج
Mint…….….…....نعناع
Parsley….….….جعفری
Radish……..…….تربچه
Basil………...……ریحان
Cress………..……شاهی
Celery…….……..کرفس
Cabbage……...……کلم
Lettuce……..……کاهو
Fenugreek….…شنبلیله
Garlic……….….....سیر
Fennel…..……..رازیانه
Artichoke……....کنگر
Spearmint..………پونه
Dill…………….……شوید
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Aedan

ISET1

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
3,776
پسندها
14,495
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #3
⭕️⭕️ انواع امتحان به زبان انگلیسی ⭕️⭕️


1️⃣ Test آزمون, سنجش

2️⃣ Exam امتحان مهم

3️⃣ Quiz امتحان کوتاه و مختصر

4️⃣ Final exam امتحان نهایی

5️⃣ Midterm exam امتحان میان ترم

6️⃣ Oral exam امتحان شفاهی

7️⃣ Written exam امتحان کتبی

8️⃣ Practical exam امتحان عملی

9️⃣ Mock exam آزمون آزمایشی

Entrance exam آزمون ورودی, کنکور
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Aedan

ISET1

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
3,776
پسندها
14,495
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #4
پيشوند re در انگلیسی به معنی: دوباره/ تكرار

redecorate دوباره آراستن
reinvent: دوباره اختراع کردن
refold: دوباره تا زدن
regain: باز يافتن/ دوباره به دست آوردن
reiterate: تكرار كردن/ تصريح كردن
rejoin: دوباره پيوستن
relive: دوباره تجربه کردن
remarry: ازدواج دوباره كردن
repay: باز پرداخت کردن
resell: دوباره فروختن
rewarm: دوباره گرم کردن
rewrite: بازنويسی کردن
reimburse عودت دادن
review: بازبینی کردن
reelect دوباره انتخاب کردن
redo: دوباره انجام دادن
reissue دوباره صادر کردن
renew دوباره تمدید کردن
revisit: دوباره ملاقات کردن
rebuild: دوباره ساختن
repeat: تكرار کردن
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Aedan

ISET1

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
3,776
پسندها
14,495
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #5
پرکاربردترین لغتهای مورد نیاز در کار و شغل

.
A full-time job
یک شغل تمام وقت
.
A part-time job
یک شغل نیمه وقت
.
A regular job
کار عادی/ معمولی/ نرمال
.
Application
تقاضای کار
.
Application form
فرم تقاضای کار
.
Apply
اقدام برای کار
.
Apprentice
کار آموزی کردن
.
Trainee
کار آموز/ شاگرد
.
Apprenticeship
دوره کار آموزی
.
Benefit
منفعت/ مزیت
.
Boss
رییس
.
Career
حرفه
.
Employee
کارمند
.
Employer
کارفرما
.
Fire
اخراج کردن/ اخراج
.
Full-time
تمام وقت
.
Job
کار/ شغل
.
Layoff
اخراج/ تعدیل
.
Manager
مدیر
.
Minimum wage
کمترین میزان حقوق ساعتی
.
Occupation
اشتغال
.
Part-time
نیمه وقت
.
Pay slip
فیش حقوقی
.
Profession
تخصص
.
Promotion
ترفیع رتبه
.
Raise
ترقی کردن/ ترفیع
.
Reference
مرجع
.
Salary...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Aedan

ISET1

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
3,776
پسندها
14,495
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #6
پركاربردترين صفت ها در انگليسي
Most common Adjectives in English
.
این لیست بر اساس بیشترین كاربرد مرتب شده است
different:مختلف،متفاوت
used:استفاده شده
important:مهم
every:هر،هرکس
large:بزرگ
available:قابل دسترس
popular:محبوب
able:قادر
basic:اساسی
known:شناخته شده
various:گوناگون
difficult:دشوار
several:چندين
united:متحد
historical:تاریخی
hot:داغ
useful:مفید
mental:روانی، ذهني
scared:ترسيده
additional:اضافی
emotional:عاطفی
old:قدیمی
political:سیاسی
similar:مشابه
healthy:سالم
financial:مالی
medical:پزشکی
traditional:مرسوم
federal:فدرال
entire:تمامي
strong:قوی
actual:واقعی
significant:قابل توجه
successful:موفق
electrical:وابسته به الكتريك
expensive:گران
pregnant:حامله
intelligent:هوشمند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Aedan

ISET1

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
3,776
پسندها
14,495
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #7
لغت های مورد نیاز در رستوران در انگلیسی
.
Restaurant
رستوران
.
buffet
بوفه
.
Bar
اینو که همه تون بلدین شکر خدا، بار/مشـ ـروب فروشی
.
chef/head cook
سر آشپز
.
cook
آشپز
.
maître d'/ headwaiter
سر پیشخدمت/ مسوول سالن
.
waiter
پیشخدمت/ گارسون آقا
.
waitress
پیشخدمت/ گارسون خانم
.
bartender
متصدی بار : ساقی
.
barman
مردی که در بار کار میکند
.
bill
صورت حساب
.
napkin
دستمال سفره/ دستمال پیش انداز
.
order
سفارش
.
dessert
دسر
.
spoon
قاشق
.
appetizer
اشتها آور،پیش غذا
.
main course,entree
غذای اصلی
.
beverages
نوشیدنیها
.
Still water
آب معمولی
.
Sparkling water
آب گازدار
.
Chomp
ملچ مولوچ کردن
.
lamb
گوشت بره/گوسفند
.
beef
گوشت گوساله
.
shrimp
میگو
.
clams
صدف خوراکی دوکپه ای
.
crab...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Aedan

ISET1

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
3,776
پسندها
14,495
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #8
بیرون، خارج / تو، درون، داخل = outside / inside
نزدیک / دور = near / far
آسان / دشوار = easy / difficult
درست / غلط = right / wrong
سبک / سنگین = light / heavy
روشن / تاریک = light / dark
بالا / پایین = up / down
جلو / عقب، پشت = front / back
رو / زیر = on / under
باز / بسته = open / shut,close
کهنه / نو = old / new
پر / خالی = full / empty
آزاد / اشغال = free / occupied
زود / دیر = early / late
تنگ / گشاد = narrow / wide
ساکت / پر سر و صدا = quiet / noisy
 

ISET1

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
3,776
پسندها
14,495
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #9
حاضر present غایب absent

قبل از before بعد از after

دشمن enemy متحد ally

هرگز never همیشه always

مترادف synonym متضاد antonym
 

ISET1

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
3,776
پسندها
14,495
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #10
بیعی natural مصنوعی artificial

خواب asleep بیدار awake

زشت ugly زیبا beautiful

بالا above پایین below

بدترین worst بهترین best
 
عقب
بالا