Bina.a کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 1,086 پسندها 24,516 امتیازها 47,073 مدالها 24 1/3/20 #611 تا یار برفت صبر از من برمید وز هر مژهام هزار خونابه چکید گوئی نتوانم که ببینم بازش تا کور شود هر آنکه نتواند دید عبید زاکانی امضا : Bina.a
تا یار برفت صبر از من برمید وز هر مژهام هزار خونابه چکید گوئی نتوانم که ببینم بازش تا کور شود هر آنکه نتواند دید عبید زاکانی
Bina.a کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 1,086 پسندها 24,516 امتیازها 47,073 مدالها 24 1/3/20 #612 عشق تو مرا چو خاک ره خواهد کرد خال تو مرا حال تبه خواهد کرد زلف تو مرا به باد بر خواهد داد چشم تو مرا خانه سیه خواهد کرد عبید زاکانی امضا : Bina.a
عشق تو مرا چو خاک ره خواهد کرد خال تو مرا حال تبه خواهد کرد زلف تو مرا به باد بر خواهد داد چشم تو مرا خانه سیه خواهد کرد عبید زاکانی
Bina.a کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 1,086 پسندها 24,516 امتیازها 47,073 مدالها 24 1/3/20 #613 نه یار نوازد بکرم یک روزم نه بخت که بر وصل کند پیروزم چون شمع برابر رخش گه گاهی از دور نگه میکنم و میسوزم عبید زاکانی امضا : Bina.a
نه یار نوازد بکرم یک روزم نه بخت که بر وصل کند پیروزم چون شمع برابر رخش گه گاهی از دور نگه میکنم و میسوزم عبید زاکانی
Bina.a کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 1,086 پسندها 24,516 امتیازها 47,073 مدالها 24 1/3/20 #614 ز من مپرس که بر من چه حال میگذرد چو روز وصل توام در خیال میگذرد جهان برابر چشمم سیاه میگردد چو در ضمیر من آن زلف و خال میگذرد عبید زاکانی امضا : Bina.a
ز من مپرس که بر من چه حال میگذرد چو روز وصل توام در خیال میگذرد جهان برابر چشمم سیاه میگردد چو در ضمیر من آن زلف و خال میگذرد عبید زاکانی
Bina.a کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 1,086 پسندها 24,516 امتیازها 47,073 مدالها 24 1/3/20 #615 زین گونه که این شمع روان میسوزد گوئی ز فراق دوستان میسوزد گر گریه کنیم هر دو با هم شاید کو را و مرا رشته جان میسوزد عبید زاکانی امضا : Bina.a
زین گونه که این شمع روان میسوزد گوئی ز فراق دوستان میسوزد گر گریه کنیم هر دو با هم شاید کو را و مرا رشته جان میسوزد عبید زاکانی
Bina.a کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 1,086 پسندها 24,516 امتیازها 47,073 مدالها 24 1/3/20 #616 گر وصل تو دست من شیدا گیرد وین درد و فراق راه صحرا گیرد هم حال من از روی تو نیکو گردد هم کار من از قد تو بالا گیرد عبید زاکانی امضا : Bina.a
گر وصل تو دست من شیدا گیرد وین درد و فراق راه صحرا گیرد هم حال من از روی تو نیکو گردد هم کار من از قد تو بالا گیرد عبید زاکانی
Bina.a کاربر فعال سطح 29 ارسالیها 1,086 پسندها 24,516 امتیازها 47,073 مدالها 24 1/3/20 #617 بی روی یار صبر میسر نمیشود بی صورتش حباب مصور نمیشود عشقش حکایتی ست که از دل نمی رود وصفش فسانه ایست که باور نمی شود عبید زاکانی امضا : Bina.a
بی روی یار صبر میسر نمیشود بی صورتش حباب مصور نمیشود عشقش حکایتی ست که از دل نمی رود وصفش فسانه ایست که باور نمی شود عبید زاکانی
⒨⒪⒣⒜⒨⒨⒜⒟.⒮ رفیق جدید انجمن سطح 3 ارسالیها 94 پسندها 303 امتیازها 2,713 مدالها 1 30/6/20 #618 آن غنچه که نشکفت به گلشن شب ماست کامی که روا نمیشود مطلب ماست در عشق دو چیز است که پایانش نیست اول سر زلف یار و اخر شب ماست حزین لاهیجی
آن غنچه که نشکفت به گلشن شب ماست کامی که روا نمیشود مطلب ماست در عشق دو چیز است که پایانش نیست اول سر زلف یار و اخر شب ماست حزین لاهیجی
⒨⒪⒣⒜⒨⒨⒜⒟.⒮ رفیق جدید انجمن سطح 3 ارسالیها 94 پسندها 303 امتیازها 2,713 مدالها 1 30/6/20 #619 دانی که کدامین شب و روز است که عاشق خشنود دلی دارد و خوشبوی مشامی؟ شامی که شمال آورد از دوست شمیمی صبحی که صبا آورد از یار پیامی حریف جندقی
دانی که کدامین شب و روز است که عاشق خشنود دلی دارد و خوشبوی مشامی؟ شامی که شمال آورد از دوست شمیمی صبحی که صبا آورد از یار پیامی حریف جندقی
⒨⒪⒣⒜⒨⒨⒜⒟.⒮ رفیق جدید انجمن سطح 3 ارسالیها 94 پسندها 303 امتیازها 2,713 مدالها 1 30/6/20 #620 چشم تو از كهكشان راه شيري هم سرست پيش چشمان تو ياس و ناز و مريم پرپراست من نميدانم چه رازي بين عشق و اسم توست اسم تو ازهرچه زيبا ديده ام زيباتراست مریم حیدر زاده
چشم تو از كهكشان راه شيري هم سرست پيش چشمان تو ياس و ناز و مريم پرپراست من نميدانم چه رازي بين عشق و اسم توست اسم تو ازهرچه زيبا ديده ام زيباتراست مریم حیدر زاده