متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

همگانی تاپیک جامع دو بیتی

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • #601
هر دم به بهانه ای تو را یاد کنم
افسرده دلم به یاد تو شاد کنم
بی تو دل من چو کلبه ای خاموش است
با یاد تو این خرابه آباد کنم
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • #602
بی روی تو خورشید جهان‌ سوز مباد
هم بی تو چراغ عالم افروز مباد
با وصل تو کس چو من بد آموز مباد
روزی که ترا نبینم آن روز مباد
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • #603
جز نقش تو در نظر نیامد ما را
جز کوی تو رهگذر نیامد ما را
خواب ارچه خوش آمد همه را در عهدت
حقا که به چشم در نیامد ما را

حافظ شیرازی
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • #604
29 تمام
 
امضا : .ARMIN

Yas13

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
21
پسندها
126
امتیازها
503
  • #605
کوه و دریا و درختان همه در تسبیح‌اند
نه همه مستمعی فهم کنند این اسرار
خبرت هست که مرغان سحر می‌گویند
آخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار
 

M_hosseini

رو به پیشرفت
سطح
0
 
ارسالی‌ها
150
پسندها
1,932
امتیازها
11,563
  • #606
رفته بودم که به پایان برسم،
آمدی باز شروعم بکنی،
یک "تو" کافیست که با بودنِ خود،
کمرِ دلهره را خَم بکنی...!

#شبنم_رفیعی
 

Bina.a

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,086
پسندها
24,516
امتیازها
47,073
مدال‌ها
24
  • #607
تا مهر توام در دل شوریده نشست
وافتاد مرا چشم بدان نرگس م**س.ت
این غم ز دلم نمی‌نهد پای برون
وین اشگ ز دامنم نمیدارد دست

عبید زاکانی
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Bina.a

Bina.a

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,086
پسندها
24,516
امتیازها
47,073
مدال‌ها
24
  • #608
تا خیال قد و بالای تو در دل بگذشت
خاطر آزاد شد از سرو خرامان ما را
ما که در عشق تو آشفته و شوریده شدیم
می‌کند حلقه زلف تو پریشان ما را
عبید زاکانی
 
امضا : Bina.a

Bina.a

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,086
پسندها
24,516
امتیازها
47,073
مدال‌ها
24
  • #609
گفتم عقلم گفت که حیران منست
گفتم جانم گفت که قربان منست
گفتم که دلم گفت که آن دیوانه
در سلسله زلف پریشان منست

عبید زاکانی
 
امضا : Bina.a

Bina.a

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,086
پسندها
24,516
امتیازها
47,073
مدال‌ها
24
  • #610
گل کز رخ او خجل فرو میماند
چیزیش بدان غالیه‌بو میماند
ماه شب چهارده چو بر می‌آید
او نیست ولی نیک بدو میماند

عبید زاکانی
 
امضا : Bina.a

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا