متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

داستان کوتاه در حال تایپ داستان کوتاه پرواز قاصدک‌ها | Farzaneh.Rezvani کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Farzaneh.Rezvani
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 26
  • بازدیدها 1,137
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Farzaneh.Rezvani

کاربر فعال
سطح
21
 
ارسالی‌ها
701
پسندها
11,111
امتیازها
28,473
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #11
دفتر از زیر دستم کشیده می‌شود و خودکار از ضرب این کشیدگی به وسط اتاق پرت می‌شود. با صدای سکینه که اسمم را صدا می‌زند، از حالت نوشتاری روی تخت خارج می‌شوم. تازه توان آنالیز را در خود پیدا می‌کنم.
- مشتی تو اون ورقا چی نوشته که یک بند سرت توشه؟ ورد مردی چیزی اگه هست بگو مام بسازیم خودمونو!
جوراب‌هایم را به پا می‌کنم و از تخت پایین می‌آیم. شست انگشت پایم روی موکت سرد و کثیف کف اتاق می‌خورد. بی‌خیال انزجار حالم می‌شوم و برای پس گرفتن دفترم، دستم را به سمتش دراز می‌کنم و می‌گویم:
-توش نوشته فضول سیخی دوهزار.
اخم‌هایش را درهم می‌کشد، با این‌کار حس می‌کنم چاقویی به سمت گرفته شده است، از بس صورتش کشیده و دماغ تیز بزرگی دارد. دفتر را مدام باز و بست می‌کند و در زوایای مختلف نگاهش می‌کند. از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Farzaneh.Rezvani

Farzaneh.Rezvani

کاربر فعال
سطح
21
 
ارسالی‌ها
701
پسندها
11,111
امتیازها
28,473
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #12
صحنه‌ی جر‌دادن دفترم مقابل چشمانم جان می‌گیرد. با پاهایم، پاهای عصمت را گلد مال می‌کنم و به طرف سکینه یورش می‌برم. با افتادن سکینه کنار پایه‌ی تخت‌های دو طبقه فلزی، رویش می‌نشینم و دماغش را با تمام توانم گاز می‌گیرم. درحالی که دماغش در دهانم بود، حالت تهوع امانم را می‌برد. صدای سوت به گوشم می‌خورد، دماغش را از حصار دندان‌هایم جدا می‌کنم. سریع دست‌هایم را تکیه‌گاه می‌کنم، در حال بلند شدن از تن نیمه‌جان سکینه، آب دهنم که مزه‌ی خون می‌دهد را روی بافت زوار در رفته‌اش می‌اندازم. ستوان اسماعیلی به همراه تعدادی زن که سمتشان را نمی‌دانستم وارد می‌شوند.
اسماعیلی لپ‌هایش را از عصبانیت باد می‌کند و بازدمش را به بیرون می‌فرستد و می‌گوید:
- خجالت نمی‌کشید دعوا می‌کنید؟ هر سه رو ببرید انفرادی تا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Farzaneh.Rezvani

Farzaneh.Rezvani

کاربر فعال
سطح
21
 
ارسالی‌ها
701
پسندها
11,111
امتیازها
28,473
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #13
بیخیال به سمت تخت فلزی می‌روم و سرم را روی بالشت فشار می‌دهم. به گمان جوشش اشکم نیز، که به قنات می‌ماند خشک شده است. سه سال گذشت و من راحله مرادی به قتل ماه‌گل رحیمی و اوستا علی پرستویی متهم شدم. به سقف فلزی تخت دو طبقه نگاه می‌کنم. پر از خط‌ها و شکلک‌های گوناگون است و من به یاد می‌آورم که قاضی دادگاه، طبق نظر پزشک، یک روانی شناخته شده بودم که بر اثر نداشتن حالت روحی مناسب مرتکب این جرم شده است! قانونی که در عین قانونی بودن، من بی‌گناه را به قتل غیر عمد متهم کرد. آری! من آن زمان تحمل ظرفیتم تمام شده بود و همانند یک حیوان وحشی به دیگران چنگ می‌انداختم و موهایشان را که پوشانده بودند، برایم فرقی نداشت پوشش سرشان مقنعه باشد یا روسری یا شال، من فقط می‌کشیدم تا کسی مو در سر نداشته باشد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Farzaneh.Rezvani

Farzaneh.Rezvani

کاربر فعال
سطح
21
 
ارسالی‌ها
701
پسندها
11,111
امتیازها
28,473
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #14

یک‌سال تمام در تیمارستان بستری بودم فقط به جرم از دست دادن پدر، طلاق بی‌چون و چرا توسط عماد و آن حادثه، دیگر رمقی برای صبوری کردن در من باقی نمانده است و شاید همین تنها راه نفس‌ کشیدن من را به ارمغان آورده است تا از هر چیزی می‌توانم فرار کنم جز این سرنوشت رقم خورده. آهی می‌کشم و متوجه می‌شوم مژه‌های بلند فردارم کمی نمناک شده است؛ گویی قنات اشک من، هنوز هم گرفتار خشک سالی نشده و فقط کم آب شده است. روزها پس از هم می‌گذشت و من آرام گرفته بودم. سرم و آمپول‌ها من را به خوابی عمیق می‌بردند که بعد از بیدار شدنم، چیزی از آن رویاهای اجباری در ذهنم تداعی نمی‌شد. من روی تخت با آن لباس آبی فقط دراز کشیده بودم و سقف را می‌نگریستم. من دلتنگ صدای مرغ و خروس‌هایی بودم که از خانه‌های همسایه به گوشم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Farzaneh.Rezvani

Farzaneh.Rezvani

کاربر فعال
سطح
21
 
ارسالی‌ها
701
پسندها
11,111
امتیازها
28,473
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #15
اما زهی خیال باطل، این عمه انگار من را نمی‌شناخت و برایش از هفت پشت غریبه، غریبه‌تر هستم. منی که در دادگاه فقط سکوت پیشه کرده‌ام و اصلاً نمی‌فهمیدم دادگاه به ضرر من درحال پیش رفتن هست. تمام حواسم به عمه‌ام معطوف شده است که بارها دم گوشم زمزمه کرده بود «راحله تو رو از دختر نداشتم بیشتر دوست دارم.» دلم می‌خواست عمه‌ام بلند شود و به سمتم بیاید. دلم آن بوسه‌های بر پیشانی همیشگی را درخواست می‌کرد. اما عمه همان عمه نبود. نمی‌دانستم چه کرده‌ام، که مستحق این‌گونه بی‌محلی و بی‌توجهی هستم. حتی خبری از گناهم نداشتم که پذیرای مجازات بشوم. مگر می‌شود عماد و عمه این‌گونه حرف‌هایشان را از یاد ببرند و با کارهایشان زخم بزنند، به قلبی که با حرف‌هایشان، جرئت این‌گونه بال بال زدن را پیدا کرده است. با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Farzaneh.Rezvani

Farzaneh.Rezvani

کاربر فعال
سطح
21
 
ارسالی‌ها
701
پسندها
11,111
امتیازها
28,473
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #16
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Farzaneh.Rezvani

Farzaneh.Rezvani

کاربر فعال
سطح
21
 
ارسالی‌ها
701
پسندها
11,111
امتیازها
28,473
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #17
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Farzaneh.Rezvani

Farzaneh.Rezvani

کاربر فعال
سطح
21
 
ارسالی‌ها
701
پسندها
11,111
امتیازها
28,473
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #18
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Farzaneh.Rezvani

Farzaneh.Rezvani

کاربر فعال
سطح
21
 
ارسالی‌ها
701
پسندها
11,111
امتیازها
28,473
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #19
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Farzaneh.Rezvani

Farzaneh.Rezvani

کاربر فعال
سطح
21
 
ارسالی‌ها
701
پسندها
11,111
امتیازها
28,473
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #20
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Farzaneh.Rezvani
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا