- تاریخ ثبتنام
- 29/7/20
- ارسالیها
- 161
- پسندها
- 3,468
- امتیازها
- 16,263
- مدالها
- 9
سطح
11
- نویسنده موضوع
- #11
نگار
فقط تو اون لحظه داشتم فک میکردم چرا دیروز اینقدر استرس داشتم؟ میذاشتم سپهر بزنه این سیاوش رو بکشه تا دیگه از این کارها نکنه. دیدم کلی گلدون با گل رز مشکی گذاشته روی میز من!
همینطوری با تعجب داشتم به میزم نگاه میکردم که سیاوش اومد تو اتاقم. یه نگاهی به من کرد و گفت:
- قشنگه؟ میدونستم گل مشکی دوست داری و گل رز مشکی هم نماد عشق عمیقه.
چند لحظه با عصبانیت نگاهش کردم. بعد خیلی سریع یکی از گلدونها رو برداشتم و با تمام قدرتم کوبیدم روی سرش!
بعدش هم خیلی سریع از شرکت رفتم بیرون.
یک ساعت بعد
نازنین
حدوداً ساعت یازده ظهر بود که دیدم سپهر زنگ زده. گوشی رو برداشتم.
_ بله؟
- سلام! این آقا سیاوش شما کجاست باز؟
_ شرکته دیگه!
- تو شرکت هم نیست که! کجاست؟!
_ بخدا شرکته.
- جالبه نگار هم نیست...
فقط تو اون لحظه داشتم فک میکردم چرا دیروز اینقدر استرس داشتم؟ میذاشتم سپهر بزنه این سیاوش رو بکشه تا دیگه از این کارها نکنه. دیدم کلی گلدون با گل رز مشکی گذاشته روی میز من!
همینطوری با تعجب داشتم به میزم نگاه میکردم که سیاوش اومد تو اتاقم. یه نگاهی به من کرد و گفت:
- قشنگه؟ میدونستم گل مشکی دوست داری و گل رز مشکی هم نماد عشق عمیقه.
چند لحظه با عصبانیت نگاهش کردم. بعد خیلی سریع یکی از گلدونها رو برداشتم و با تمام قدرتم کوبیدم روی سرش!
بعدش هم خیلی سریع از شرکت رفتم بیرون.
یک ساعت بعد
نازنین
حدوداً ساعت یازده ظهر بود که دیدم سپهر زنگ زده. گوشی رو برداشتم.
_ بله؟
- سلام! این آقا سیاوش شما کجاست باز؟
_ شرکته دیگه!
- تو شرکت هم نیست که! کجاست؟!
_ بخدا شرکته.
- جالبه نگار هم نیست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش