- تاریخ ثبتنام
- 11/11/20
- ارسالیها
- 395
- پسندها
- 2,245
- امتیازها
- 12,063
- مدالها
- 12
- سن
- 21
سطح
10
- نویسنده موضوع
- #211
_ آره حق با تو، اماّ از این که آنقدر خونسرد هستید اینه که منو میترسونه، چون به قدری جفتتون رو میشناسم، قول دادید نمیکشیدش یا بلایی سرش نمیارید درست، اماّ این دلیل نمیشه که بلایی سرش نیارید از هزار تا مردن بدتر.
الکس دستشو گذاشت روی ران پای دافنه و با لحن مهربونی گفت:
- دافنه حق با شهابه، قرار نیست اتفاقی بیافته، خواهش میکنم این بحث رو تمومش کن.
دافنه از حرص شده بود مثل لبو ولی با حرف الکس سکوت کرد و چیزی نگفت، الکس سرش رو طرف فاطیما و آنجلا کرد و با قاطعیت گفت:
- بعد از شام با شما دونفر به همراه شهاب و محسن، توی اتاق مخصوص کار دارم.
از شنیدن اتاق مخصوص زیاد تعجب نکردم، الکس دقیقاً برعکس من بود، من زیاد از این قایم موشک بازی ها خوشم نمیاومد و کل...
الکس دستشو گذاشت روی ران پای دافنه و با لحن مهربونی گفت:
- دافنه حق با شهابه، قرار نیست اتفاقی بیافته، خواهش میکنم این بحث رو تمومش کن.
دافنه از حرص شده بود مثل لبو ولی با حرف الکس سکوت کرد و چیزی نگفت، الکس سرش رو طرف فاطیما و آنجلا کرد و با قاطعیت گفت:
- بعد از شام با شما دونفر به همراه شهاب و محسن، توی اتاق مخصوص کار دارم.
از شنیدن اتاق مخصوص زیاد تعجب نکردم، الکس دقیقاً برعکس من بود، من زیاد از این قایم موشک بازی ها خوشم نمیاومد و کل...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.