سلام
یه رمان بود که دختر چادری بود ولی خانواده اش میگفتن چرا چادر و میگیری و.... حالا دختره محکوم شده به قتل عموش و باید از دختر عموش و دوتا پسر عموش رضایت بگیره ناگفته نمونه که یکی از پسر عموها دوستش داره ولی دختره خبر نداره تازه ازش میترسه حالا این سه تا عموزاده ها باهم حرف میزنن و شرط ازادی این دختر تنها ازدواج با پسر عموی عاشقش میشه
یه رمان بود که دختر چادری بود ولی خانواده اش میگفتن چرا چادر و میگیری و.... حالا دختره محکوم شده به قتل عموش و باید از دختر عموش و دوتا پسر عموش رضایت بگیره ناگفته نمونه که یکی از پسر عموها دوستش داره ولی دختره خبر نداره تازه ازش میترسه حالا این سه تا عموزاده ها باهم حرف میزنن و شرط ازادی این دختر تنها ازدواج با پسر عموی عاشقش میشه