متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

گل گندم

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
109
پسندها
192
امتیازها
618
مدال‌ها
2
  • #1,331
دنبال یک رمانم که دختره نابغه بود فکر کنم نابغه ریاضی با پسر عموش که اونم توی خارج دکتر ونابغه بوده نامزد میکنه چون مادر پسره درحال مرگه وآرزوش بوده این دختر عروسش بشه بعداز مرگ مادره .پسره که کم کم عاشق دختره شده یک دفعه سروکله دوست دخترش پیدامیشه که میگه بارداره خلاصه پسره میره خارج تاتکلیف اونو روشن کنه امابرنمیگرده ودختره هم غیابی طلاق میگیره میره توی یک کشور دیگه درس میخونه واونجا با یک دکترایرانی آشنا میشه .کلا داستان رویادمه اما اسم رمان یادم نمیاد
 

masi_81

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
  • #1,332
رمانی ک اسم پسره آبان بود و با دختر عمه اش ازدواج کرد و ب دلیل شکاک بودن آبان همسرش اونو چهار سال ترک کرد و بعد چهارسال اتفاقی از طریق پسر عموی آبان همسرش رو میبینه
 

yanormah

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
8
امتیازها
0
  • #1,333
سلام دوستان
دنبال یک رمانی هستم که راجع به عروس خون بسه.
دختره بختیاری بوده و یک عروسی دعوت بودن شب عروسی برادرش مرتکب یه قتل میشه که فرداش میان و دختر رو برای خون بسی میبرن برای پسرشون که مهندس بوده، اسماشون رو یادم نیست ولی پسره یک برادر داشته که بعدا با دختری به اسم گیسو ازدواج میکنه، اون پسره هم که دختره خون بسش شده بوده به اجبار خانوادش سر دختره هوو میاره و با دختر خالش فکر کنم ازدواج میکنه.
همینقدر یادمه البته بیشترم یادم هست ولی احساس کردم اینا کلی تر بود برای راهنمایی.
 

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,441
پسندها
40,389
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • مدیر
  • #1,334
سلام رمانی با موضوع جرات یا حقیقت میشناسید معرفی کنید موضوع این رمان انیطور بود که دختره اسمش الناز بود که سر یه دنده بودن وارد یه بازی کودکانه میشه.. اگه رمانی شبیه این میشناسید بگید لطفا مرسی
اسمش همینه دیگه. جرعت یا حقیقت:confused::rof1lmao:
 
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,441
پسندها
40,389
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • مدیر
  • #1,335
سلام. ی رمان بود ک شوهر دختره، خواهر دوتا از پسرای داستانو مورد تعرض قرار بود و فرار کرده بود. بعد یکی از داداشای داستان ب دختره گیر داده بود و میپاییدش که شوهرشو پیدا کنه. ولی اینا رابطه‌ی خوبی با هم نداشتن. آخرش فکر میکنم دختره از شوهرش جدا میشه و همسر همین پسره میشه. دختره چشمای سبزی داشت و رابطشم با مادر شوهرش خوب نبود.
اگ کسی اسم رمانو میدونه لطفا بگه.:63:
 
آخرین ویرایش
امضا : Kalŏn

Fatemeh_2006

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
8
پسندها
27
امتیازها
40
  • #1,336
فقط یادمه دوست دختر و داداشش اسماشون خیلی شبیه هم بود و دختر دوتا داداش دو قلو داشت اسمشون طاها و عطا بود و اسم بچه رو دریا میذارن تا اونجا یادمه که دختر تو شمال بچه رو به دنیا میاره
نه اون دختر فقط یه برادر داشت،و یکی هم ناتنی(پسردایی اش بود که وقتی دنیا میاد زندایی اش بهش شیر میده).
بچه هم نداشت،فقط کاش یکی اسمش رو بدونه
 

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #1,337
سلام یه رمانے بود دختره از بچگے اسم پسر عموش روش بوده خانواده عموش خارج زندگے میکنن این دوتاهم از بچگے همو ندیدن وقتے عموش وخانوادش میخواستن بیان ایران دختره خانوادشو راضے میکنه که وفتے خانواده عموش امدن صورتشو گریم سوختگے کنه اگه واکنش پسر عموش خوب بود دیگه به بازیش ادامه نده اما وقتے خانواده عموش میان ودختر رو میبینن از وصلت باهاشو پشیمون میشن و میگن پسرشو کس دیگه رو میخواد عموش اینا برمیگردن خارج (یادم نیست کدوم کشور بود)پسرشون ازدواج میکنه روز عروسے دختره با چهره خودش میاد اولش خوانواده عموش نمیشناسنش وقتے معرفے میکنه خودشو پسر عموش پشیمون میشه اما دختره قبولش نمیکنه پسره ازدواج میکنه خیلے طولانے شداسمشو کسے میدونه
 

samane00

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,338
بچه ها اون رمانه که دختره اسمش رها بود رفت روستای خونوادگیشون عاشق یه پسره به اسم بهراد شد که خان روستا بود اسمش چیه
 

FATEMEH ASADYAN

مدیر بازنشسته
سطح
32
 
ارسالی‌ها
2,216
پسندها
26,170
امتیازها
51,373
مدال‌ها
45
سن
19
  • #1,339
سلام دوستان
دنبال یک رمانی هستم که راجع به عروس خون بسه.
دختره بختیاری بوده و یک عروسی دعوت بودن شب عروسی برادرش مرتکب یه قتل میشه که فرداش میان و دختر رو برای خون بسی میبرن برای پسرشون که مهندس بوده، اسماشون رو یادم نیست ولی پسره یک برادر داشته که بعدا با دختری به اسم گیسو ازدواج میکنه، اون پسره هم که دختره خون بسش شده بوده به اجبار خانوادش سر دختره هوو میاره و با دختر خالش فکر کنم ازدواج میکنه.
همینقدر یادمه البته بیشترم یادم هست ولی احساس کردم اینا کلی تر بود برای راهنمایی.
اسم این رمان رو نمی‌دونم ولی مضمون و موضوعش رو داخل تلگرام دیدم فکر میکنم رمان آنلاین باشه دوست عزیز
 

yanormah

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
8
امتیازها
0
  • #1,340
اسم این رمان رو نمی‌دونم ولی مضمون و موضوعش رو داخل تلگرام دیدم فکر میکنم رمان آنلاین باشه دوست عزیز
نه من چند سال پیش به طور کامل یه دور خوندمش حتی جلد دو هم داشت و هر دو جلد تموم شده بود ☹️
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
64
عقب
بالا