متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

zei_zei13_94

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
8
پسندها
15
امتیازها
33
  • #1,401
دنبال رمانی که میگردم که فقط همین ها یادم
دختره از خانواده طرد شده بخاطر یه پسره و الان دختر حامله ست و یه هم دانشگاهی داره که برادرش دکتر و بچه ای ندارند و این دختر همکلاسی پیشنهاد میده که بچه رو به دنیا بیاره بده این ها اما وسط های داستان همسر برادر ترکش میکنه و میره ولی پسره میگه من مسئولیت رو قبول میکنم و دختر دو تا داداشش دو قلو هم داشته که یکی از قل ها که بوتیک آخرهای داستان از همکلاسی خوشش میاد و بچه تو مسافرت شمال به دنیا میاد و چون دختره از هوش رفته بود برادره و مرده قرار میذارن به دختر چیزی نگن و مرده بچه رو برمیداره میره و اسم دختر کوچک رو دریا میذاره )یه نکته اسم دختر همکلاسی و داداشش خیلی شبیه هم بودن
 

zei_zei13_94

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
8
پسندها
15
امتیازها
33
  • #1,402
سلام من رمانی سال های پیش خوندم درباره دختری که پدرش به نظرم امریکای هستش و مادرش ایرانیه در کودکی مادرش میمیره و بزرگ شد پدرش قبل مرگش به دخترش میگه ایران برو و دنبال خانواده مادرت بگرد دختر هم به حرف پدرش گوش کرد رفت ایران در هواپیما با یک خواهر برادری دوقلو آشنا میشه اسماشون یادم نمیاد مهم در تهران یک اتاق توی هتل برای خودش میگیره بعد چند روز میتونه آدرس خانواده مادرش پیدا بکنه و میفهمه پدر مادرش راضی نبوده دخترش با یک مرد خارجی ازدواج کنه پسر داییش عاشق دختره میشه پسر دایی رشته زبان انگلیسی خوانده و یک پسر شوخ و مهربونی هستش و دختر عاشق پسر خالش میشه آخرش هم با پسر خالش ازدواج میکنه بعدا میفهمه پدربزرگش داییش میشه بنظرم یه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

zizigo_0lo

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
5
امتیازها
0
  • #1,403
سلام من دنبال یه رمانم که دختر قصه برای احساس مادری توی مجردی با پیشنهاد یه خانواده از طریق لقاح مصنوعی باردار میشه تا بتونه با استفاده از اون بچه پسر اون خانواده‌ رو به ایران برگردونه بعد چند سال پدر بچه به ایران میاد و باهاش برخورد میکنه اما خبر نداره که پدر بچه اش هست
 
آخرین ویرایش

FATMAGOL

مدیر بازنشسته
سطح
33
 
ارسالی‌ها
1,219
پسندها
36,231
امتیازها
60,573
مدال‌ها
21
سن
20
  • #1,404
سلام من رمانی سال های پیش خوندم درباره دختری که پدرش به نظرم امریکای هستش و مادرش ایرانیه در کودکی مادرش میمیره و بزرگ شد پدرش قبل مرگش به دخترش میگه ایران برو و دنبال خانواده مادرت بگرد دختر هم به حرف پدرش گوش کرد رفت ایران در هواپیما با یک خواهر برادری دوقلو آشنا میشه اسماشون یادم نمیاد مهم در تهران یک اتاق توی هتل برای خودش میگیره بعد چند روز میتونه آدرس خانواده مادرش پیدا بکنه و میفهمه پدر مادرش راضی نبوده دخترش با یک مرد خارجی ازدواج کنه پسر داییش عاشق دختره میشه پسر دایی رشته زبان انگلیسی خوانده و یک پسر شوخ و مهربونی هستش و دختر عاشق پسر خالش میشه آخرش هم با پسر خالش ازدواج میکنه بعدا میفهمه پدربزرگش داییش میشه بنظرم یه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : FATMAGOL

matieh

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
147
پسندها
472
امتیازها
2,933
مدال‌ها
9
سن
19
  • #1,405
سلام همگی. چند سالی هست دنبال یه رمانی هستم که دختر ارباب روستایی عاشق یکی از رعیت ها میشه که اسمش رحیم بود ولی چون ارباب و تقریبا کل روستا از رحیم خوششون نمیاد و میگن بچه ی پاکی نیست دختره با رحیم فرار میکنن به يه جای دیگه. بعد توی یه خونه مستاجر میشن که صاحب خونه یه پیرزنی بود که بچه اشو از دست داده بود و انگاری این رحیم بچه ی اون پیرزنه بود... کسی میدونه اسمشو؟
 
امضا : matieh

Nfwscm

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,406
‌ ‌‌‌ ‌
سلام من دنبال اسم یه رمانم که موضوعش اینه
دخترع درحال فرار از دست مزاحم میپره توی یه باشگاه بدنسازی پسرونه قایم میشه بعد اونجا از حال میره وقتی میبینه پریدع تو باشگاه مردونه
بعد گردنبدشو اونجا جا میزارع ینی از گردنش میفته و بعدا میفهمه و بعدا صاحب اون باشگاه پسرعموش درمیاد که نمیشناختتش چون با فامیل پدریش اشنا نشده بوده تاحالا
وقتی میفهمه ک دختره برای اولین بار میره خونه مادربزرگشو اونو میبینه و ی مدت اونجا زندگی میکنه چون مامان باباش میرن خارج بعد اونجا با دخترعمو و پسرعموهاش که ندیده بودتشون اشنا میشه ک اونی که صاحب باشگاست هم اونجا میبینع و میفهمه پسرعموش بوده
اگه کسی اسم رمانو میدونه بگه ممنون میشم خیلی وقته دنبالشم
 

Zینب

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,407
سلام ببینید میتونید این رمان و برام پیدا کنید ممنون داستان یه دختری بود که پدر و مادرش رو تو بچگی از دست داده بود و با پدر بزرگ و مادربزرگش تو ویالایی در تهران زندگی می‌کردند یه دوستی هم به اسم مهدیس داشت این عاشق سامان پسر عموش یا عمش بود و از یه طرف تو دانشگاه پسری به اسم کیان دوسش داره بعدم تولد کیان میره و ...
 

nilibo

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,408
سلام دوستان خلاصه رمان اینجوری که یه زن که فکر کنم خدمتکار بود تو یه عمارت کار میکرد پسر بچه ای که اونجا زندگی میکرد رو اذیت میکنه بعدها پسره که بزرگ میشه برای انتقام به دختر زن نزدیک میشه تا اینجاست یادمه
اسم رمان رو میدونید
 

maedesam

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,409
سلام من دنبال یه رمانم که دخترو پسر دانشجو بودن و همکلاس اولش باهم لج بودن بعد کم کم عاشق همدیگه میشن ولی این وسط بینشون شکراب میشه از طرفی یه استاد که مسنه و زن و بچه داره هم از دختره خوشش میاد و خواستگاری میکنه که این حرص پسره‌رو درمیاره و قضیه رو بدتر میکنه . این وسطام دوستای این دختر پسره باهم ازدواج میکنن . در آخر هم به همدیگه میرسن

میشه لطفا اگه میدونین کمکم کنین پیداش کنم؟؟ خیلی درگیرشم
 

Jana_21

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,410
لطفا هرکی اسمشو میدونه بهم بگه

رمان درباره دختری که خارج از کشور درس خونده و فکنم دندانپزشکه ..برمیگرده ایران پیش خانوادش و دنبال یه مطب میگرده که کارشو شروع کنه و یه مطب تو یه ساختمان پزشکان پیدا میکنه و اونجارو اجاره میکنه روزی که میره اونجا رو با دوستاش تمیز کنه سه تا پسر میبینه که یکیشون خیلی خوشگل و خوش هیکل و مغروره بعدا میفهمه رفیق شیش برادرشه و برادرش یجورایی مربی پسره محسوب میشه پسره هم روانشناسه(فکنم)و تو همون ساختمان مطب داره و بدنسازه و تو این مسابقاتی که ژست و اینا میگیرن و عضله هاشونو نشون میدن و اینا(یه همچین چیزی)روز تولد داداش دختره دختره بهش یه انگشتر میده که روش نوشته یا علی و پسره با پوزخند نگاش میکنه و یه موتور گرون قیمت کادو میده ب دوستش



حالا طی جریاناتی که پیش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
63
عقب
بالا