متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

Asal.k85

مدیر بازنشسته
سطح
12
 
ارسالی‌ها
663
پسندها
2,787
امتیازها
14,773
مدال‌ها
12
سن
18
  • #1,411
دستان درمورد یه دختره‌ای که پدرش رد از بچگی از دست داد و مادرش مجبور شد با عموش ازدواج کنه اما نتونست تیکه های زن عموش رو تحمل کنه و طلاق گرفت و دختره پیش خانواده‌ی عموش بزرگ شد و اسمش هم کیمیا و کیان پسر عموش عاشقشه و روزی که از سربازی برمیگرده که بیاد مراسم ازدواج داداشش میبینه با کیمیا ازدواج کرده.
کیان مجبور میشه با ساره دختر عموش ازدواج کنه که علاقه اش بهش نداره بعد کیوان برادر کیان میمیره و کیان طبق رسم و رسوم باید کیمیا رو عقد کنه.
از جایی ساره مخالفه.
اسم رمان چیه؟
 
امضا : Asal.k85

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #1,412
رمانی بود که اسم پسره ایمان بود با دختره تو یه ساختمون بودن دختره با خواهر ایمان رفیق بودن فک کنم اسمش ایدا بود
ایمان هم پلیس بود
اولش از هم بدشون میومد
رمان دختر حاج آقا
 

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #1,413
سلام من دنبال یه رمانم که دختر قصه برای احساس مادری توی مجردی با پیشنهاد یه خانواده از طریق لقاح مصنوعی باردار میشه تا بتونه با استفاده از اون بچه پسر اون خانواده‌ رو به ایران برگردونه بعد چند سال پدر بچه به ایران میاد و باهاش برخورد میکنه اما خبر نداره که پدر بچه اش هست
رمان کوه پنهان
 

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #1,414
سلام
یه رمان هست که دختره با مادرش و فک کنم خواهرش زندگی می‌کرد و وضع مالی خوبی هم نداشتن و بعد با یه خانواده آشنا میشن که مادره ازدواج میکنه با وکیله مرده به اسم علی .اون خانواده‌ دوتا پسر داره و پولدارن. تو یکی از مهمونیا پسر بزرگه که خیلی هم بد اخلاق هست به دختره دست درازی میکنه ‌.دختره به خانواده نمیگه اما با پسره ازدواج میکنه تا ارث به پسر کوچیکه برسه وقتی ارث رسید از دست شوهرش فرار میکنه میره شهر دیگه .با برادر کوچیکه در ارتباطه واز طریق این گوشی برادره شوهرش پیداش میکنه
کسی اسمشو میدونه ؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

adri21

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
4
امتیازها
0
  • #1,415
سلام چند سال پیش یک رمان خوندم که اسامی شخصیت هارو یادم نمیاد ولی خلاصش این بود که دختره برادرزادشو بزرگ میکنه و از خواهر و مادرش جدا زندگی میکنه و همه فکر میکنن بچه ی خودشه و چون شوهر نداره دختر خرابیه، بعد دوست پسر خواهرش و خواهرش باهم شرط میبندن که پسره میتونه مخ دختره رو بزنه یا نه( خواهره میگفته نمیتونه چون میدونسته که بچه خودش نیست)، از اونجا پسره دختره رو زیرنظر میگیره و میفهمه که بابای خودش(بابای پسره) مزاحم دخترس و میخواد صیغش کنه( بهش بدهی داشته چون پولشو نداده میگفت صیغه کنه) پسره میاد پولشو میده و بجاش خودش دختره رو صیغه میکنه و اونجا میفهمه دختره باکرس و اون بچه برادرشه و کلا نظرش راجع بهش عوض میشه، از اون طرف خواهر دختره هم با پسر همسایشون دوست میشه و اخرش پسره دختره رو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #1,416
رمان به نجابت مهتاب
 

adri21

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
4
امتیازها
0
  • #1,417

pari555

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,418
سلام من دنبال یه رمان انلاین میگردم و تا جایی که داستانو خوندم خلاصه شو میگم
داستان درمورد دختری بود که ته تغاری خانوادش بود و پدر و مادرش فوت کرده بودند و اون نوبتی هر هفته پیش برادرهاش میموند اما بخاطر زن برادر هاش که خیلی نیش و کنایه میزدند بهش تصمیم میگیره که مستقل بشه و تو یه خونه جدا از برادرهاش زندگی کنه برا همین برادرش تو یه ساختمون مطمئن براش خونه میگیره دختره نقاشی میخوند اگه درست یادم باشه و همسایه اش هم یه مرد مذهبی بود که یه قاضی تازه کار حساب میشد و تنها زندگی میکرد
 
آخرین ویرایش

abs

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,420
یه رمان که زندایی به دختره میفهماند که راضی به ازدواج این دختر با پسرش نیست و به همین خاطر دختر با نوه بزرگ یه خانواده پولدار نامزد میکرد که سهام یا ارثی بابت ازدواج بهشون میرسید
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
63
عقب
بالا